- روان تحلیل /
- مطالب /
- کتاب
تقدیر مردان / تقدیر زنان
1399/01/30
چکیده
«تقدیر مردان کجا رقم میخورد؟ چگونه میتوان آن را تغییر داد» نوشته ورناکست، رئیس انستیتوی روانکاوی یونگ است.
عقده یعنی گذشته. همه ما چون گذشته داریم، پس عقده نیز داریم. شما پدر و مادر خود را چگونه درک کرده اید؟ درک شما از پدر، عقده پدر و درک شما از مادرتان، عقده مادر را در شما شکل میدهد. عقده پدر و مادر دو عنصر اصلی است که در ناخودآگاه شما نقشی جدی ایفا میکنند و زندگی شما را کاملا در سلطه خود دارند. مهم نیست که سن شما چقدر است و یا اینکه رییس شرکت بزرگی هستید، یا در هر جایگاه دیگری قرار گرفتهاید. یونگ در باره عقده میگوید: امروزه همه میدانند که انسان عقده دارد. آنچه هنوز به خوبی درک نشده این است که عقدهها هم میتوانند ما را داشته باشند.
«تقدیر زنان کجا رقم میخورد؟ چگونه میتوان آن را تغییر داد؟» نوشته ورنا کست
دنیایی که شما در آن زندگی میکنید با دنیایی که برادر یا خواهرتان دارند کاملا متفاوت است. حتی اگر در مدتی طولانی با هم در یک خانه زندگی کرده باشید.کلام پدر و مادر چنان اثری بر زندگی ما دارد که گاهی مسیر زندگی ما تا انتها را ناخواسته تعیین میکند. تاثیر نامطلوب پدر و مادرخوب داشتن، به همان میزانی است که یک پدر و مادر بد برای فرزندانشان دارند.تاثیر ناخواسته پدر و مادر در حیطههای مهم زندگی امروز شما از جمله انتخاب شغل، انتخاب همسر، روابط زناشویی و رابطه با فرزندان نقش دارند. ولی موضوع مهمتر از خوب یا بد بودن پدر و مادر این است که تاثیرات آنها را باید تشخیص دهیم تا از آثار اجتناب ناپذیر برخی از خصلتهای آنان که میتوانند مانع رشد روحی - روانی، بروز افسردگی، بیانگیزگی و ناکارآمدی، عقبماندگی در زندگی، و تولید اضطرابهای بیهوده و بیثمر شود جلوگیری کنیم.امروز که این کتاب در دستان شما قرار گرفته، مطمئنا زمان آن رسیده که خود را از زیر بار روانیای که گذشته به شما تحمیل نموده، رهایی دهید.
عقده یعنی گذشته. همه ما چون گذشته داریم، پس عقده نیز داریم. شما پدر و مادر خود را چگونه درک کرده اید؟ درک شما از پدر، عقده پدر و درک شما از مادرتان، عقده مادر را در شما شکل میدهد. عقده پدر و مادر دو عنصر اصلی است که در ناخودآگاه شما نقشی جدی ایفا میکنند و زندگی شما را کاملا در سلطه خود دارند. مهم نیست که سن شما چقدر است و یا اینکه رییس شرکت بزرگی هستید، یا در هر جایگاه دیگری قرار گرفتهاید. یونگ در باره عقده میگوید: امروزه همه میدانند که انسان عقده دارد. آنچه هنوز به خوبی درک نشده این است که عقدهها هم میتوانند ما را داشته باشند.
«تقدیر زنان کجا رقم میخورد؟ چگونه میتوان آن را تغییر داد؟» نوشته ورنا کست
دنیایی که شما در آن زندگی میکنید با دنیایی که برادر یا خواهرتان دارند کاملا متفاوت است. حتی اگر در مدتی طولانی با هم در یک خانه زندگی کرده باشید.کلام پدر و مادر چنان اثری بر زندگی ما دارد که گاهی مسیر زندگی ما تا انتها را ناخواسته تعیین میکند. تاثیر نامطلوب پدر و مادرخوب داشتن، به همان میزانی است که یک پدر و مادر بد برای فرزندانشان دارند.تاثیر ناخواسته پدر و مادر در حیطههای مهم زندگی امروز شما از جمله انتخاب شغل، انتخاب همسر، روابط زناشویی و رابطه با فرزندان نقش دارند. ولی موضوع مهمتر از خوب یا بد بودن پدر و مادر این است که تاثیرات آنها را باید تشخیص دهیم تا از آثار اجتناب ناپذیر برخی از خصلتهای آنان که میتوانند مانع رشد روحی - روانی، بروز افسردگی، بیانگیزگی و ناکارآمدی، عقبماندگی در زندگی، و تولید اضطرابهای بیهوده و بیثمر شود جلوگیری کنیم.امروز که این کتاب در دستان شما قرار گرفته، مطمئنا زمان آن رسیده که خود را از زیر بار روانیای که گذشته به شما تحمیل نموده، رهایی دهید.
تقدیر زنان / تقدیر مردان
نوشته ورنا کاست
تحقیق، گردآوری و نگارش: شهداد عزیز محمدی
(دانش آموخته دوره تربیت مدرس و تحلیلگر یونگی در روان تحلیل)
درباره نویسنده کتاب
ورنا کست روان تحلیلگر یونگی و دانش آموخته روانشناسی در دانشگاه زوریخ است.
او بیش از ۲۰ عنوان کتاب در زمینهٔ روانشناسی عمقی یونگ نگاشته و به عنوان سخنران در این حوزه فعال است.
کست از سال ۲۰۱۴ ریاست انستیتو یونگ زوریخ را به عهده دارد.
او رئیس افتخاری جامعه بین المللی روانشناسی عمقی است.
مقدمه کتاب
عقده یعنی گذشته. همه ما چون گذشته داریم، پس عقده نیز داریم. شما پدر و مادر خود را چگونه درک کردهاید؟ درک شما از پدر، عقده پدر و درک شما از مادرتان، عقده مادر را در شما شکل میدهد. ممکن است شما پدرتان را به شکل یک حامی و پشتیبان قوی درک کرده باشید، که این امر شما را صاحب عقده مثبت پدر میکند و اگر احیانآ خدایی ناکرده پدرتان غایب بوده یا برخورد نامناسبی با شما داشته است، شما صاحب عقده منفی پدر خواهید بود. در این کتاب از تأثیر متنوع عقدههای مثبت و منفی بسیار خواهید شنید. اینکه شما حتمآ پدر و مادر داشتهاید موضوعی نیست که عقده را ایجاد میکند. حتی اگر آنها وجود هم نداشته باشند، شما ممکن است با جانشینان پدر و مادر زندگی کرده باشید، و یا بنا به تعریفهایی که از آنان شنیدهاید برداشتی از آنها داشته باشید. عقده پدر و عقده مادر دو عنصر اصلی است که در ناخودآگاه شما نقشی جدی ایفا میکنند و زندگی شما را کاملاً در سلطه خود دارند. مهم نیست که سن شما چقدر است و یا اینکه رئیس شرکت بزرگی هستید، یا در هر جایگاه دیگری قرار گرفتهاید. یونگ درباره عقده میگوید: «امروزه همه میدانند که انسان عقده دارد. آنچه هنوز بهخوبی درک نشده این است که عقدهها هم میتوانند ما را داشته باشند.»
تقدیر زنان
فصل اول _ رهایی از بند والدین
(مقدمه مشترک)
عقده مادر مثبت، تأثیر مثبتی بر إحساس فرد نسبت به زندگی و رشد هویت او داشته و تأثیر آن تا زمان رهایی از بند والدین تداوم خواهد داشت، باعث میشود که از بدن انرژی حیاتی، غذا و جنسیت خود کاملاً لذت ببریم. کودک وقتی به سن بلوغ تا 20 سالگی میرسد، دیگر والدین نباید سعی کنند که افرادی ایده آل باشند چون جایگاه کودک را بی ارزش میسازند، دراین سن عقده پدرومادر خودآگاه میشود و فرد تا اندازهای از والدین حقیقیاش جدا میشود. اگر به فرد اجازه ترک والدین داده نشود یا از داشتن طرز فکر متفاوت با پدرش منع شود در این صورت جنبههای خاصی از عقده را تجربه خواهد کرد. وقتی راههای مستقیم به استقلال بسته و فرد مجبور شد به طور مخفیانه به آن دست پیدا کند مقداری از قدرت ایگو تحلیل میرود. استقلال یعنی بین نیازهای خود و دیگران تعادل برقرار کنیم، نوجوانان فقط از والدینشان جدا نمیشوند بلکه نسل آنها از نسل پیشین جدا میشود. سال 1960 تا 1970 فرزندان افراد متخصص تبدیل به هیپی شدند، در دنیایی که با عقده پدر شکل گرفته بود ناگهان ویژگی مادر مثبت عمومیت یافت.
در نوجوانی، والدین قهرمان؛ مانند تصویری که مذاهب از والدین ارائه میدهند میتوانند جایگزین والدین واقعی شوند. مربیان تعالیم مذهبی دریافتهاند که افراد در سن نوجوانی در جست و جوی پاسخ دقیقی برای سؤالات مذهبی خود هستند، غرق در بحران هویت و به دنبال تعیین مسیری برای زندگی، از آنجا که والدین دیگر اورا راهنمایی نمیکنند؛ کهن الگوی والدینی و سیستمهای ارزش جمعی دوباره جان میگیرند. قبل از اینکه نوجوان بتواند مسیر واقعاً منحصر به فرد برای خودش بیابد باید مرحله جدایی رو طی کرده باشد
نوجوانی زن
عقده پدر که سرشار از اشکال آنیموسی است در طول دوران نوجوانی دختر وارد صحنه میشود. ویژگیهایی که دختر در رابطه با پدر تجربه کرده به نامزد یا همسرش انتقال میدهد و همچنین ویژگیهایی را که در پدرش نمییابد در چنین حوزههایی دنبال میکند.
دختران به یکی از این 2 طریق در مسیر انسجام اجتماعی می افتند:
1) خیلی زود درگیر با جنس مخالف میشود
2) یا اینکه خود را وقف دنیای ذهنیات میکنند (الهام بخش و تجربههای معنوی)
< ارتباط با بدن برایشان دشوار میشود >
مشکل زنان این است که جامعه به رهایی از بند عقده پدر تشویق نمیکند
زن با پیدا کردن همسر نقش اجتماعی خود را کامل میکند و فرآیند رشد هویت او در جایگاه دوم میباشد، اگر هم شهامت داشته باشد طبق باورهای خودش زندگی کند دیگر در نظر مردها یک زن شایسته و لایق نخواهد بود. زنانی که هویت اصیل خود را شکل ندادند و نمیتوانند خود را از بند عقده پدر رها سازند یا قدر نیستند با عقده مادر مواجه شوند هنگام مواجه با جداییها بسیار افسرده میگردند. زنانی که موقعیتهای شغلی مهمی در جامعه دارند بسیار شیفته نقش پدر شدند در حالیکه مادر را طرد میکنند. تأهل نشان دهنده عقده پدر مثبت است، از نگاهشون مردها جذاب و قابل اعتماد هستند، چنین زنهایی معمولاً هنجارهای اجتماعی رو میپذیرند و هویت زنانه یشان زیر هویت اجتماعی تکه تکه میشود. زنان باید احساساتشان را درباره هویت خود و آسیب پذیری آن بپذیرند تا اینکه با فرضیه هویت زنان خود را وفق دهند، هرزنی باید خودش آن را بیابد.
پذیرش مادر
برای اینکه دختر جوان هویتش رو پیدا کند لازم است مادرش را بپذیرد و با عقده مادر مواجه شود در غیر این صورت انتظارات از پدر و انتظارات برآورده نشده از پدر و حتی مادر را فرافکنی میکند. جدایی از مادر به طریقی رخ میدهد که رابطه جدیدی میان آنها میسر شود، رابطهای که در آن ارتباطات ناشی از عقده دوران کودکی تا حد ممکن اصلاح شوند؛ استقلال دختر از مادر ضروری است. هنگامی که نوجوان خود را از والدین رها میسازد، پدر و مادر آنها نیز فرآیند رهاسازی از والدین خود که فرآیندی ضروری است و باید قبلاً رخ میداد را طی میکنند. دخترانی که از خویشتن آگاهی بیشتری برخوردارن حتی اگر تحت تأثیر عقده پدر مثبت باشند احتمال کمتری دارند به مردها وابسته شوند. وقتی دختران به مادینه روانی آگاه شوند اشتیاقی در آنها به وجود میآید که به زندگی واقعیشان نزدیکتر است و میتواند به استقلال دست یابد. نفرت باعث استقلال دختر نمیشود در واقع افراد را به یکدیگر گره میزند کسانی که ازشون متنفریم به همان اندازه کسانی که به آنها عشق میورزیم فکرمان را درگیر خود میکنند. امروز نقش زن دچار نوعی بلاتکلیفی است و در واقع نقشهای زیادی پیش روی زنان قرار گرفته و به زنان مسئولیتهای متناقضی داده میشود. این روزها زنان به شدت به آنیما نیاز دارند و آنیما در رهایی آنها از عقده مادر ضروری است. پیوند دوباره با مادر در گفت و گو حاصل میشود.
فصل دوم - عقدهها و خاطرات اپیزودیک
(مشترک)
عقدهها پیرامون موضوع خاص جمع میشوند و سرشار از هیجانات نیرومند هستند.
عقدهها شامل:
1 ) هیجانات مربوط به خود
2 ) سیستم دفاعی ما در مقابل این هیجانات
3 ) انتظارات ناشی از این هیجانات درباره زندگی و چگونگی آن هستند
وقتی گره یک عقده سست میشود، خاطرات زنده میشوند و ما به گذشته دسترسی پیدا میکنیم. در نتیجه، درک بیشتری نسبت به زندگی پیدا میکنیم، عقده ایگو بزرگتر میشود و یکپارچگی بیشتری را در هویت خود تجربه میکنیم. عقدهها مشکلات رشدی زندگی ما هستند، اما زمینه رشد ما را فراهم کرده و حالت روانی مارا تعیین میکنند. اگر میخواهیم هویت اصیل را تجربه کنیم باید نسبت به خود و تصوراتی که از خود داریم کاملاً آگاه باشیم. اگر عقده خاص وارد خودآگاهی نشود به دیگران فرافکنی میشود
فصل سوم _ عقده مادر مثبت در زنان
هویت پسر باید در تقابل با مادر شکل بگیرد در غیر این صورت از فقدان هویت رنج میبرد و مستعد أنواع اختلالات روانی است ولی اگر دختر چنین کاری نکند بنیان هویتش را حفظ میکند فقط خویشتن آگاهیش کمتر میشود با این حال فردی وابسته و نابالغ است.
کهن الگوی مادر یک کهن الگوی دو قطبی است:
1 ) مادر اعظم: حاوی نیروی پرورش، نگهداری و حمایت بی حد است
2 ) مادر بلعنده: بیانگر ترس، خفگی، مرگ و میر و گرفتاری است
آنیما و آنیموس به ما کمک میکنند تا خود را از عقده والدین رها سازیم
ویژگی عقده مادر مثبت که به فرزندان انتقال پیدا میکند این است که در اولین مرحله رشدی وادار به چیزی یا کاری نمیکند که تناسبی با شخصیتشان نداشته باشد
فصل چهارم _ ویژگی عقده مادر مثبت
(مشترک)
به راحتی نمیتوان ویژگیهای کاملاً مثبت را به عقده مادر مثبت اختصاص داد
چون ناشی از تعامل با بزرگسالان دیگر نیز هست
مادرها متفاوتند:
1 ) حوزه فعالیت متمرکز بر تغذیه آسایش و حمایت
2 ) قصه گفتن و ایجاد إحساس صمیمیت و اعتماد
3 ) ایجاد فعالیت مشترک با فرزندانشان
این مادران در هر حوزهای که إحساس راحتی میکنند، احساس یکی بودن و امنیت را در فرزندان خود به وجود میآورند، افراد تحت تأثیر این عقده هم خودشان و هم زندگی را خوب و شایسته میدانند، به دنیا ایمان دارند و هرآنچه که دنیا به آنها بدهد میپذیرند و احساسشان این است که همه چیز خود به خود به طریقی حل میشود. اعتماد آنها به دنیا میتواند نشان دهنده نوعی تنبلی باشد، دوست دارن از همه چی لذت ببرن و برای آنچه میخواهند بهایی ندهند و به همه آرزوهایشان برسند. این قلمرو به سلامت جسمانی، احساس امنیت در رابطه با دیگران و آمادگی برای پذیرش هر نوع رابطه صمیمانهای مرتبط است. افراد دچار عقده مادر مثبت حالت مادینه روانی آنها غالب است، افرادی مهربان، یاری رسان و همچنین دلسوزند
مادینه روانی: مستلزم صبر، قناعت، سکوت و پذیرش است
نرینه روانی: نیازمند جنگاوری، پرخاشگری، هدف مداری و جاه طلبی است
آنیما و آنیموس تحت تأثیر عقدههای مادر و پدر شکل گرفتهاند. جدایی و شروعی دوباره مشکل اصلی افراد با ع.م.مثبت است و اعتراضشان را به صورت منفعل-مهاجم نشان میدهند.. اگر در طول فرآیند رشد این عقده حل و فصل نشود باعث ایجاد گرایشهای افسردگی میشود. این افراد به شدت نیاز دارند که دیگران آنهارا بپذیرند، میکوشند نیازهای دیگران را برطرف سازند.. هنگامی که رفتارهای ما تحت تأثیر ناخودآگاه و کهن الگوی پدر و مادر است در صورتیکه از مشکلات و اشتباهات خود آگاه نباشیم ممکن است باور کنیم زندگی پرباری داریم.
فصل پنجم _ رشد ورای عقده مادر مثبت
عقده مادر مثبت تنها در صورتی مثبت باقی میماند که عقده ایگو به شیوه درستی رشد کند محتوای غنی آن حفظ و در عین حال با زندگی بالغانه یکپارچه شود، این عقده به هویت یابی زن کمتر از مرد دست اندازی میکند.
فصل ششم _ عقده پدر مثبت در زنان
تحت تأثیر عقده پدر یا مادر، در پدر است.
اگر پدر دچار عقده مادر مثبت باشد رابطه پدر دختر مدت طولانیتر حفظ میشود چون ته مایه جنسی دارد. عقده پدر در رابطه با، مردان واقعی و بخشهای مردانه جامعه آشکار میشود. زنان تحت تأثیر ع.پ.مثبت خارج از قلمرو تأثیر این عقده میتوانند افرادی خلاق، مستقل و به لحاظ سیاسی فعال باشند. آنها مردها را خیلی خوب میشناسند اما در رابطه فردی تبدیل به دخترانی مطیع یا سرکش میشوند. پدرانی که عقده مادر مثبت دارند حسی هستند و به لذتهای جسمانی اهمیت میدهند، آنها از زندگی و دخترانشان لذت میبرند، نیاز به تحسین دارند و غالباً دخترانشان بیش از همسرشان آنها را تحسین میکنند. زنانی که با عقده پدر خود همانندسازی نزدیکی داشته باشند غالباً عقده ایگو قوی و ساختار یافتهای دارند، افرادی منطقی و تطبیق پذیر هستند. دختران مردهایی که دچار عقده پدر هستند رابطهای صمیمانه با پدرشان ندارند و به آنها تکیه نمیکنند.
عقده پدر مثبت مانع دستیابی دختر به بعضی از بخشهای زندگی میشود، برای مثال نمیتواند فردی گرم و پر شور باشد و از طرفی إحساس میکند برای صمیمیت با دیگران باید حتماً کاری برای آنها انجام دهد. زنانی که پدرشان دچار عقده مادر مثبتاند به دنبال مردهایی مسن با جذابیتهای جنسی هستند، در حالیکه آنهایی که پدرانشان دچار ع.پ.مثبت هستند بیشتر به روابط افلاطونی علاقه مند هستند. هرچقدر پدر وقت و انرژی کمتری صرف ارتباط با فرزندش میکند، اهمیت و معنایی که برای او دارد به طرز عجیبی بیشتر میشود. براساس روانشناسی رشد کلاسیک وظیفه پدر این است که به بچهها کمک کند تا راهی برای خروج از رابطه همزیستی با مادر پیدا کند. برای اینکه رهایی از عقده مادر به موقع اتفاق بیوفتد لازم است علاوه بر عقده ایگو، آنیما (حوا، هلن، ماری، سوفیا) هم رشد کند. آنیموس باعث میشود فرد سوار بر بالهای تخیل شود و مسائل روحانی را تجربه کند و سبک زندگی فرد حول یک محور خاص متمرکز شود و همراه با جنگاوری باشد. آنیما هم به ما نگرش وسیعتر و پر روحتری میبخشد.
فصل هفتم _ عقده مادر منفی در زنان
برای برآورده شدن نیازهایشان باید به شدت تلاش کنند.
در عقده مادر منفی احساس تنهایی، بی پناهی، محرومیت جایگزین عشق، حمایت، مراقبت و توجه نطلبیدهای میگردد که در عقده مادر .مثبت وجود دارد.
عقده مادر مثبت: اعتماد به نفس و احساس امنیت میدهد به بچهها
عقده مادر منفی: احساس نا امنی و اضطراب، بچه حس میکند هیچ حقی برای زندگی ندارد، فرد درچنین شرایطی وارد رقابت میشود چون احساس میکند برای همه چیز باید بجنگد. این افراد باور دارند که هم خودشان افراد بدی هستند و هم دنیا جای بدی است، از خود خواستههایی دارند که قابل دست یابی نیست؛ هرگز احساس نمیکنند که لایق عشق هستن.
(عقده پدر مثبت معتقد است عشق در دسترسش قرار دارد و خواستههای زیادی دارد)
عقده مادر منفی از طریق تعامل بین مادر و کودک رخ نمیدهد، بلکه توسط کل قلمروی مادر واقع میشود. مادرانی که فرزندان خود را نمیخواهند و نیز با آنها ارتباطی برقرار نمیکنند این فرصت را در اختیار کودک قرار نمیدهند که تعاملی مثبت را تجربه کند. برای زنان خیلی دشوار است که هویت واقعی خود را پیدا کنند، اگر نسبتاً دچار عقده مادرمثبت باشند از عهده این کار برمیآیند
فصل هشتم _ عقده پدر منفی در زنان
قضاوت راجب خودش (من به درد هیچ کاری نمیخورم). اگر نتواند به استانداردهایی که برای خودش تعیین کرده برسد دچار احساس بی ارزشی و بی هویتی میشود. نسبت به دیگران بسیار سخت گیر و پرتوقع و منتقد، اگر کسی مطابق انتظارش عمل نکند از دیدگاه او بی ارزش است. روابط صمیمی ندارد و صرفاً روابط کاری است. یکی از خصوصیات زنی که ع.پ.منفی دارد این است که میتواند بدون تأثیر پدر یا شخصیتهای پدرگون به زندگی خود ادامه دهد. این نوع عقده پدر معطوف به به ظاهر بیرونی زن است و در حوزه مسائل کاری و موفقیتهای فرد تاثیری ندارد.
تقدیر مردان
فصل اول: رهایی از بند والدین
(مقدمه مشترک)
نوجوانی مرد
فرضیه پلاس: مرحله نوجوانی به ندرت با رضایت به پایان میرسد و در نتیجه مشکلات حل نشده دوران نوجوانی میتوانند بقیه زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهند. پدر کودک را قادر میسازد تا با وابستگی تمام و کمال به مادر مقابله کند، با این کار کودک از لحاظ عاطفی و جسمی رشد میکند. در دوران بلوغ عشق به مادر دوباره در پسران شعله ور میشود و بار دیگر لازم است که پدر از میل پسر به اکتشاف و پیشرفت محافظت کند از طرفی پسر اگر در نوجوانی همچنان پسر بابا باقی بماند در آینده نمیتواند فرآیند تفرد را به درستی طی کند، در این مرحله تمایلات جنسی نوجوان ظاهر میشود که برای جدایی از پدر است نه رابطه با زنان در زمان جدایی از پدر، جدایی از مادر و عقده مادر نیز لازم است، در غیر این صورت همه انتظارات آن به نامزد یا همسر منتقل میشود یک مرد در حال جستجوی هویت خود باید با مادر و عقده مادری مواجه شود. اکثر أوقات هنگامی که وارد قلمروی عقده خودمان میشویم تحت سلطه آن قرار میگیریم و نمیتوانیم بابی طرفی به مسائل نگاه کنیم.
فصل سوم: عقده مادر مثبت در مردان
اگر در سن مناسب از عقدههایی که در ابتدا تأثیر مثبتی بر زندگی دارند رها نشویم بعدها زندگی ما را محدود و محصور میکنند. عقده مادر مثبت میتواند تأثیر منفی داشته باشد که به آن عقده مادر اصولاً مثبت گفته میشود. تأثیر عقده مادر تنها به واسطه مادر نیست بلکه از کل قلمروی مادر و از هر آنچه که مادرانه است تأثیر میپذیرد. یکی از ویژگیهای رایج مردانی که دچار ع.م.مثبت هستند این است که انتظار دارند زندگی با آنها مانند مادری مهربان رفتار کند، آنهارا تغذیه و تحسین کند و برایشان تصمیم بگیرد و تعیین کند چه چیزی برای آنها بهترین است. چنین افرادی به دنبال همسری هستند که همه آرزوهای آنهارا برآورده سازد، هرگاه به این موضوع فکر میکنند که شاید همسر کنونیشان مانعی برای یافتن همزاد واقعی باشد مضطرب میشوند. وقتی عقده ایگو با عقده مادر همانندسازی کرده باشد قدرت قاطعیت در فرد نمیتواند رشد کند، به طور ناخودآگاه میخواهند دیگران او را بدون قید و شرط دوست بدارند اما انتظار چنین عشق بی قید و شرطی را از او نداشته باشند. عقده مادر مثبت باید فرزند را به سمت بیرون و مسئولیت پذیری براند، به همین دلیل این عقده بعدها تبدیل به یک عقده منفی میشود و فرد إحساس میکند در آغوش مادرش زندانی شده. رانده شدن از بهشت مادر نه تنها دردناک نیست بلکه رهایی بخش نیز هست و مارا قادر میسازد زندگی خودمان را داشته باشیم.
فصل ششم: عقده پدر مثبت در مردان
عقده مادر مثبت باعث میشود که فرزندان نتوانند خانه را ترک کنند اما ع.پ.مثبت اگر از ارزشهای او تبعیت نکنند این إحساس را القا میکند که دیگر به آنها افتخار نمیکند. وقتی زنان سرکشی میکنند و سرجای خود نمیمانند مردان دچار عقده پدر مثبت به مشکل برمیخورند. مردان و زنان دچار عقده پد مثبت عموماً إحساس میکنند برای کسب عشق و احترام دیگران باید موفقیتها و دستاوردهای فراوانی داشته باشند و از تجربه اقیانوسی ناشی از یکپارچگی محروم هستند عقده پدر ارزشهای جمعی درباره آنچه که بهنجار و مطلوب است را تعیین میکند، افرادی موفق، عملگرا، سخت کوش و لایق که قادرند افراد را متقاعد کنند که دنیا تحت کنترل بوده و آنها افسار زندگی را در دست دارند برای مردها شکست و افسردگی میتواند انگیزهای باشد که به دنبال شالوده واقعی برای زندگی خود باشد و رابطهای واقعی با احساسات سرکوب شده خود برقرار کند. این مردان نسبت به ترسهای خود آگاهی بسیار کمی دارند ولی برای مردی که پدرش دچار عقده مادر بوده چنین شرایطی خیلی راحتتر است. در این مردان مکانیسمهای کنترل و وسواس مانع بروز اضطراب و ترس شدهاند و خلاقیت را نیز سرکوب کردهاند و محکوم به میلی دائمی و ناخودآگاه برای کسب موفقیت هستند تا به این طریق تائید و پذیرش دیگران را بدست آورند.
فصل هفتم: عقده مادر منفی در مردان
مردان دچار این عقده به دنیای کار و موفقیت پناه میبرند انتظارات زیادی از خود دارند. دنیای کار قلمرو مردان محسوب میشوند و در این مورد مشکلی ندارند ولی مثل زنانی که دچار ع.م.منفی هستند اگر سعی کنند حس خویشتن خود را از قلمروی پدر کسب کنند دچار مشکلات شدید هویتی میگردند. همه افرادی که دچار عقده مادر منفی هستند این إحساس را دارند که هم دنیا و هم آنها بد هستند. این إحساس را ندارند که زندگی حق مسلم آنهاست و مقصر همه چیز خود آنها هستند، به طور ناخودآگاه امید دارند که سرانجام مورد لطف مادر قرار بگیرند. ایگوی تنها و منزوی آنها در ایجاد ارتباط با دیگران مشکل دارد، تحت سلطه إحساس ترس و نا امنی بدوی هستند که باعث میشود سعی کنند همه چیز را کنترل کنند، این رفتار جبرانی از بیرونی به عنوان عقده قدرت دیده میشود اما در واقع تلاش نا امیدانه برای بقا توسط فردی است که إحساس نا توانی و ضعف میکند. إحساس انزوا و طرد بر این افراد غالب است.
جزئیترین تغییرات خلقی اطرافیانشان را حس کرده و آن را تعبیر یا سو تعبیر به طرد میکنند:
1 ) با خشمی شدید یا
2 ) خشمی سرکوب شده و رفتاری منفعل مهاجم واکنش نشان میدهند
غالباً این افراد شیوه صحیح برخورد با خشم و پرخاشگری را نیاموختهاند.
در بی اعتمادیهایشان احساس نا امیدی وجود دارد
در رابطه خواستههای فراوانی از خود دارند
همواره عقده مادر مثبت با یک عقده پدر ضعیف ترکیب میشود و زیربنای اختلالات خودشیفته وار را تشکیل میدهد.
فصل هشتم: عقده پدر منفی در مردان
پدر به عنوان نمادِ مجموعهای از قوانین معتبر دیده میشود. این افراد با همه تلاشی که میکنند مورد توجه پدر قرار نمیگیرند و یک الگوی ارباب و رعیتی به وجود میآید که فرد اجازه ندارد راه خودش را برود. پسر باید راهی را برود که پدر مشخص کرده، خیال پردازیهای پیرامون کشف خویشتن تابو هستند ولی باز هرچه پسر از دستور پدر اطاعت میکند کافی نیست. پدر رقیب پسر است و او را مورد بازخواست قرار میدهد، پسر از موفقیتهای خود لذت نمیبرد و هیچ وقت قادر نخواهد بود خواستههای پدر را برآورده کند و همیشه احساس گناه و شرم دارد. چنین احساساتی موجب مشکلاتی در ابراز خود و همچنین میل به انتقام و تخریب را در فرد به وجود میآورد. تنها راه حل این است که از تأثیر پدر چشم پوشی و در عوض بیاموزد که خودش رفتارهای خودش را تائید کند. این مردان نیاز شدیدی به کسب تائید از جانب مردان دیگر دارند اما اگر این تائید را بدست آورند به آنها بی اعتماد و آنها را بی ارزش میسازند. اعتماد به نفس این پسران کاملاً سرکوب نشده ولی در ژرفای قلبش میداند که بازنده این رقابت است چون پدر انتقادگر را درونی ساخته و بنابراین بازنده بودن بخشی از عقده ایگوی او شده است. چنین مردانی نگرش خود انتقادگر و خود تحقیرگر را وارد روابطشان نیز میکنند، نسبت به خود و دیگران سخت گیر بوده و موفقیتهای خود و دیگران را تائید نمیکنند. آنها به شدت تلاش میکنند اما هیچگاه از نتیجه تلاش خود لذت نمیبرند.
برای حل این عقده فرد باید از 2 سر طیفِ عقده آگاه شود و بخش پدر درونی شده باید به خودآگاهی آورده شود، ریشه احساسات شناسایی شود و تصحیح گردد و حتی لازم باشد خود را ازین احساسات منع کند (به اندازه پدر یا بیشتر موفق باشد). اگر فردی بتواند خودش را از رقابت جدا کند آنگاه بخشهایی از زندگی هویدا میگردند که از الگوی عقده پدر جدا هستند، این بخشها قلمروی آنیمایی هستند.
فصل نهم: نتیجه گیری
(مشترک)
به جای اینکه بپرسیم چه نوع عقدهای دارم باید بپرسیم چه موقع این عقده را تجربه میکنم؟
چه موقع آشکار میشود؟ یا چطور خودش را نشان میدهد؟ در این مواقع میتوانم واکنشهای دیگری هم داشته باشم؟
برای رهایی از بند عقده والدین باید به موقع از والدین خود جدا شویم، که در واقع باید با بخشهایی از روان که موجب شکل گیری الگوها و مشکلات تکراری میشوند، رو به رو شویم.
افکار و احساسات ما نسبت به افکار و احساسات دیگران برای ما مناسبتر و درستتر خواهند بود.
هدف فرآیند رهایی از عقده این است که احساسات خود را در مقابل احساسات ناشی از عقده بشناسیم.
هرعقده مشکلات و فرصتهایی در خود دارد و عقده ایگو باید از طریق فرآیند جدایی و پیوند دوباره پیوسته خودش را از شرایطی که بر رشد آن تأثیر میگذارند آزاد سازد.
اشتیاق جمعی نسبت به ع.م.مثبت باید خیلی جدی گرفته شود. در واقع اشتیاق به آن احساساتی است که به شدت مورد نیاز ما هستند.
نظرات 
برای ثبت نظر باید عضو باشید.
اینجا ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید
وارد سامانه شوید.