روان تحلیل / مطالب / روانشناسی تحلیلی یونگ / یونگ بلاگ

یی چینگ (21) : شش خطی - شماره 12

1398/04/24

چکیده
این شش خطی واژگونه شش‌خطی پیشین است. در اینجا آسمان در بالا قرار گرفته و بر وفق مزاج بالارونده‌اش دور‌تر و دور‌تر می‌شود؛ و این در حالی‌ست که خاک، سازگار با مزاج پائین‌رونده‌اش پائین و پائین‌تر می‌رود. پس نیروهای آفریننده در ارتباط درست قرار ندارند. این زمان سکون و افول است. این شش‌خطی در ارتباط با ماه ششم و هفتم (شهریور- مهر) قرار می‌گیرد، زمانی از سال که اوج تمام شده و اعتدال پائیزی جایگزین آن می‌شود؛ و بعد کاهش نور و گرما آغاز می‌شود.

 

نوشته : ش.پ

پی، سکون (رکود)

بالا- سه‌خطی جیان : کنش، آسمان

پائین- سه‌خطی کوون : واکنش- زمین.

 

در ادامه یی جینگ به شش‌خطی شماره ۱۲می‌رسیم. این شش خطی واژگونه شش‌خطی پیشین است. در اینجا آسمان در بالا قرار گرفته و بر وفق مزاج بالارونده‌اش دور‌تر و دور‌تر می‌شود؛ و این در حالی‌ست که خاک، سازگار با مزاج پائین‌رونده‌اش پائین و پائین‌تر می‌رود. پس نیروهای آفریننده در ارتباط درست قرار ندارند. این زمان سکون و افول است. این شش‌خطی در ارتباط با ماه ششم و هفتم (شهریور- مهر) قرار می‌گیرد، زمانی از سال که اوج تمام شده و اعتدال پائیزی جایگزین آن می‌شود؛ و بعد کاهش نور و گرما آغاز می‌شود.

 

داوری

سکون. مردم شرور پیشرفت نمی‌کنند

پایداری انسان برتر

دور شدن‌های بزرگ؛ نزدیک شدن‌های کوچک

 

 

ارتباط آسمان و زمین محدود شده و همه چیز در حال بی‌حسی و سرمائیدن است. آنچه که در بالاست هیچ ارتباطی با آنچه که در زیر است ندارد، و به هم‌ریختگی و بی‌نظمی بر زمین غلبه می‌کند. نیروی تاریکی در درون است و نیروی نور در بیرون. ضعف در درون است و زمختی در بیرون. حقارت در درون، و برتری در بیرون قرار گرفته. روند رفتاری مردم حقیر رو به عروج و روند رفتاری مردم بر‌تر رو به نزول است. اما مردم بر‌تر نباید به خودشان اجازه بدهند تا از اصول خود منحرف شوند. اگر امکان به کار بستن نفوذ برآن‌ها بسته شده است، باید که به اصول خود وفادار بوده و در خلوت و انزوا باقی بمانند.

 

 

انگاره

آسمان و زمین در اتحاد با یکدیگر نیستند: 

این انگاره سکون است. 

از این قرار انسان بر‌تر به غنا و ثروت درونی خود پناه می‌برد

تا بتواند از مشکلات بگریزد. 

او به خود اجازه نخواهد داد تا پاداشی را بپذیرد.

 

 

هنگامی که به علت نفوذ انسان‌های فرومایه عدم اطمینان بر زندگی اجتماعی غلبه کرده است، فعالیت‌های پرثمر به دلیل آنکه بنیاد بر غلط نهاده شده غیر ممکن به نظر می‌رسد.از این قرار انسان بر‌تر به خوبی می‌داند که در چنین شرایطی چه باید بکند؛ او به خود اجازه نخواهد داد که با پذیرش پیشنهادهای خیره‌کننده اغوا شده سهمی در زندگی اجتماع بر عهده بگیرد. این خود به خود او را با خطر رودررو خواهد کرد، چرا که قادر نیست خود را با پستی دیگران تطبیق دهد. از این قرار او ارزش خود را پنهان کرده و به انزوا می‌گراید.

 

خط ها

شش در آغاز یعنی: 

هنگامی که شاخه علف بیرون کشیده می‌شود خاک با آن بالا می‌آید. 

هر یک بر وفق نوع خودش. 

پایداری خوش‌اقبالی و موفقیت به همراه می‌آورد.

 

متن تقریباً‌‌ همان خط نخست در شش‌خطی پیشین است، اما معنایی واژگونه دارد. در شش‌خطی پیشین انسان کس دیگری را در راه حرکت به سوی منصب اداری به همراه خود می‌کشد؛ در اینجا انسانی که بناست از کار کناره بکشد یک دیگری را به همراه خود از زندگی اجتماعی بیرون می‌کشد. به همین خاطر است که متن در اینجا می‌گوید «پایداری خوش‌اقبالی و موفقیت به همراه می‌آورد.» و نمی‌گوید «قبول مسئولیت باعث خوش اقبالی می‌شود.» اگر نفوذ ما غیر قابل انتشار باشد، تنها با کناره‌گیری ست که می‌توانیم خود را از تحقیر شدن دور نگه داریم. موفقیت در یک معنای بر‌تر به همراه ماست، چرا که می‌دانیم چگونه از ارزش‌های شخصیتیمان مراقبت کنیم.

 

 

شش در خط دوم یعنی: 

آن‌ها تحمل کرده و دوام می‌آورند؛ 

این به معنای خوش‌اقبالی برای مردم حقیر است. 

سکون در خدمت انسان بزرگ قرار می‌گیرد تا به موفقیت برسد.

 

 

انسان حقیر آماده است تا با چاپلوسی کردن برده وار از بالادست‌هایش به جایی برسد. آن‌ها همچنین حاضرند انسان بر‌تر را تحمل کنند اگر که بتواند بر حالت اغتتشاش آن‌ها نقطه پایانی بگذارد. این باعث خوش‌اقبالی آن‌ها می‌شود. اما انسان بزرگ با آرامش پیامدهای دوران سکون را تحمل خواهد کرد. او با انبوه موجودات حقیر در نمی‌آمیزد؛ آنجا جای او نیست. او با رنج بردن ارادی موفقیت اصول بنیادی خود را تضمین خواهد کرد.

 

 

شش در خط سوم یعنی

آن‌ها دچار شرمساری می‌شوند.

 

افراد حقیری که به طور نامشروع قدرت می‌یابند هم‌تراز مسئولیتی که برای خود دست و پا کرده‌اند نیستند. اگرچه در آغاز به ظاهر نشان نمی‌دهند، اما در دلشان دچار احساس شرم هستند. این علامتی‌ست برای بهتر شدن کار‌ها.

 

 

نه در خط چهارم یعنی: 

آن کس که از بالا‌ترین جا دستور می‌گیرد

بری از سرزنش می‌ماند. 

آن‌ها که هم فکر او هستند در نعمات شریک او می‌شوند.

 

 

زمان سکون نزدیک به نقطه دگرگونی به ضد خویش است. هر آن کس که آرزومند بازگرداندن نظم است باید احساس کند که به کار فراخوانده شده و قدرت لازم را دارد. انسانی که دچار این فکر است، می‌تواند بر حسب داوری خودش نظم بیافریند به سادگی می‌تواند اشتباه کرده و دچار شکست شود. اما انسانی که به‌راستی به کار فراخوانده شده از شرایط زمان بهره برداری می‌کند و تمامی کسانی که همفکر او هستند در موهباتی که نصیب او می‌شود شریک خواهند بود.

 

 

نه در خط پنجم یعنی

سکون به پایان خود می‌رسد. 

اقبال خوش برای انسان بزرگ. 

اگر شکست در پیش باشد چه؟ اگر شکست در پیش باشد چه؟ 

در چنین وضعیتی او شکست را به جوانه‌های خوشه توت وصل می‌کند

 

 

زمان دستخوش دگرگونی‌ست. انسانی که قادر به برقراری نظم است از راه رسیده است. پس از این قرار «خوش‌اقبالی» در انتظار است. اما چنین دوران گذاری برای ما دوران ترس و لرز است. موفقیت تنها در خلال بیشترین حالت احتیاط ممکن است؛ چنان‌که گویی حس احتیاط دائم می‌پرسد، «اگر شکست در پیش باشد چه؟» هنگامی که بوته‌ توت را قطع می‌کنیم، نسبت قابل تأملی از جوانه‌های قوی از ریشه‌ها می‌روید. از این قرار انگاره وصل کردن چیزی به جوانه‌های خوشه تو به کار برده شده که نمادی‌ست از اینکه راه موفقیت هموار است. کنفسیوس درباره این خط می‌گوید: 

 

خطر زمانی پیدا می‌شود که شخص احساس کند در موقعیت خود ایمن است. نابودی زمانی تهدیدکننده می‌شود که انسان در جست‌وجوی حفظ موقعیت این‌جهانی خود باشد. آشفتگی زمانی گسترش می‌یابد که شخص همه چیز را به نظم درآورده است. از این قرار انسان بر‌تر در هنگامی که ایمن است خطر را فراموش نخواهد کرد، و زمانی که بسیار استقرار یافته نابودی را فراموش نخواهد کرد، و زمانی که نظم برقرار است بی‌نظمی را به دست فراموشی نخواهد سپرد. در چنین حالتی‌ست که انسان امنیت فردی به دست آورده و توان محافظت از امپراتوری را خواهد یافت.

 

نه در ششمین خط یعنی: 

سکون به پایان خود می‌رسد. 

در آعاز سکون؛ سپس اقبال خوش

 

سکون برای ابد برقرار نخواهد ماند. گرچه که خود به خود به پایان نخواهد رسید؛ مرد حقیقی نیازمند پایان دادن به آن است. این است تفاوت میان حالت صلح و حالت رکود و سکون. برای رسیدن به صلح کوشش مداوم لازم است: صلح اگر به حال خود‌‌ رها شود ممکن است به سکون و فروپاشی تبدیل شود. اما زمان فروپاشی خود به خود به موقعیت صلح و رفاه تغییر نخواهد یافت. کوشش لازم است تا آن را به پایان برسانیم. این نیازمند حالت آفرینندگی‌ست که انسان باید برای قرار دادن جهان در نظم در خود ایجاد کند.

 

 

با کلیک روی هر کدام از اعداد زیر می توانید توضیحات مربوط به آن شش خطی را مطالعه کنید :

08 07 06 05 04 03 02  01
16
15 14 13 12 11 10  09 
24 23 22 21 20 19 18 17
32 31 30 29 28 27 26 25
40 39 38 37 36 35 34 33
48 47 46 45 44 43 42 41
56 55 54 53 52 51 50 49
64 63 62 61 60 59 58 57