روان تحلیل / مطالب / روانشناسی تحلیلی یونگ / ویکی یونگ

عقده مادر - 2

1398/11/25

چکیده
میل به انفعال در یک فرد را عقده مادر گویند. زمانی که فرد ترجیح می دهد کاری انجام ندهد یا انجام آن را به زمان نامعلومی موکول کند. این تعریف، ساده ترین و ابتدایی ترین تعریف در مورد عقده مادر است. عقده مادر رابطه ی نزدیکی با تنبلی دارد و به این علت عقده مادر خوانده می شود که در تعریف روانشناسی عقده تحلیلی از ساختار و شیوه ای از ساخت تمامی اجزای روان شخص است و این عقده از دو بخش هسته عقده و پوسته عقده تشکیل می شود .
 

آرکی‌تایپ "مادرکبیر"

 

عقده مادر



ترجمه نسرین بیرق دار


از مهمترین جنبه های "کمپلکس مادر"، در ارتباط شخصی فرد با مادر خود، نوع رابطه ای است که بر انگیزاننده ِ آرکی‌تایپ "مادرکبیر" است. "مادرکبیر" یا مادر اعظم، یک نماد جهانی است و به جهانشمول بودن رابطه مرد با مادرش و همینطور وابستگی به این زن، به مثابه " چشمه حیات" اطلاق میشود. این بستگی شدید به مادر ، به شیوه آئینی، بویژه در فرهنگهائی مثل هندوستان دیده میشود.. خدابانو "کالی" که به او مامان کالی هم میگویند مظهر خلاقیت و ویرانگری است و طبیعت دوگانه ای دارد. هم زندگی می بخشد و زندگی را می بلعد و مرگ می آفریند (Terrible Mother) ناآگاه جمعی میتواند در تصویر "مادر کبیر" که ایدهء تولد بخشی ایگو و در عین حال بلعندگی ایگوست نشان داده شود. تصویر جادوگر ، اژدها ، جانواران بلعنده، گور، آب های عمیق، مرگ، کابوس و پریان افسونگر مرگ زا، از دیگر تصویرهای این آرکی تایپ هستند. 
 
در اسطوره های هندی، کالی سیاه رنگ و با زبان بیرون آمده آماده بلعیدن است و به نوی سویه تاریک ناآگاهی را نشان میدهد. اینجا مادر بظاهر رفتار مادرانه ای دارد اما اشتغال بیش از حد و مداخله در امور زندگی فرزند و وابسته کردن او به خود و تصاحب اوبطور کلی، نوعی بلعیدنِ فرزند محسوب میشود. مادرانی که عصبانی مزاج و نمایشی هستند و اشیا خانه را درهنگام خشم می شکنند و پرت می کنند از نمونه مادرانی که آرکی تایپ "مادر بد" را فعال کرده اند می باشند و درست برعکس در فرهنگ های غربی ( و امروزه در ایران که از فرهنگ غربی تقلید کرده است) "روز مادر " را جشن میگیرند به نوعی ابراز احساسات به مادر شخصی است. اینجا این مادر شخصی فردی مهربان و دلسوز است که بخش تاریک اش در این فرهنگ ها پوشانیده میشود. 

 

عقده مادر

 

چند چهره دیگر از آرکی تایپ مادر: 

 
مادر منفعل و کودک صفت – 
این نوع از مادران بسیار معصوم و از حیث عاطفی به رشد نرسیده اند. چنین مادرانی بسیار حساس، ناامن و و غیر قابل اتکاء هستند. این گونه مادران، پاگشائی نشده یعنی وارد کارزار تجربه نشده اند. اینان خود را مادرانی می بیند که نمیداند رل مادری خودش را چگونه ایفا کند. در موارد بسیار شخصیت چنین مادرانی غالبا توسعه نیافته و در نتیجه قادر نیستند که به فرزندان خود نیز شخصیت توسعه یافته بدهند . 
 
مادر فربانی و زخمی –
این گونه مادران هم مثل مادران کودک صفت ، فهم دقیقی از "خود" را ندارند و شخصیت شان محکم نیست. اما تفاوتی که دارند این است که اگر مادران کودک صفت شخصیت توسعه نیافته دارند این گونه مادران آسیب دیدگی و زخم های عمیق روحی دارند. وقتی که مادر در هم می شکند بی تردید شخصیت او هم متلاشی میشود. احتمالا چنین مادری در کودکی یا نوجوانی تهدید روحی و یا جسمی شده است. چنین مادرانی قادر به نگهداری از فرزندان خود نخواهند بود و در بعضی موارد خودشان مانند بچه ها رفتار میکنند و چون روان شان منسجم نیست، نمی توانند قد علم کنند و از خود دفاع کنند. چنین مادرانی غالبا افسرده ، مضطرب و آشفته هستند و احساساتشان در هم ریخته است . 
 
مادر خوب- 
مادران خوب که هویت شان با عنوان مادری تکمیل و سرشار است . همه حواس اش متوجه پرورش و مراقبت از فرزندانشان است.
 
بقیه مادران
این گونه مادران لیست مفصلی دارند: مادران بیقرار، مادرانی که زیادی در کار بچه هاشان دخالت میکنند، مادران منتقد، مادران سنتی ، مادرانی که حوصله مادری ندارند.
 
.برای یک فرد تسلیم شدن به عقده مادر , یعنی شکست خوردن در نبرد زندگی... عقده مادر در آرزوی فرد برای بازگشت دوباره به دوران کودکی و مورد مراقبت قرار گرفتن, یعنی به رخت خواب خزیدن و پتو را روی سر کشیدن به منظور طفره رفتن از برخی مسئولیت هایی که با انها را به میان می آورد.، خود را نشان میدهد. در این حالت گوئی که فرد از ترس رویارویی با مخاطرات (هیولا و شیاطین) به زهدان مادر پناه می برد.در زهدان مادر، جنین هیچ گونه مسئولیتی ندارد و روبرو شدن با مخاطرات دنیای بیرون و جنگ با اژدها ,مسئولیت و وظیفه مادر است. 
 
 
عقده مادر
 
 
از آنطرف هم رجز خوانی و رفتار قلدر مآبانه هر مرد جوانی, میتواند حاصل ترس او از جنگ اژدهای قریب الوقوعی باشد که در پیش روی اوست, اگر او فکر کند که این جنگ در بیرون انجام می شود ، آنوقت به طور مسخره ای با جار و جنجال می کوشد آن را در «بیرون» به دست آورد, ولی فرد باید بداند که نخست باید این نبرد را در «درون» فیصله دهد. اغلب جوان هایی که اسب رخود را زین می کنند و با تهور به «بیرون» می تازند, شکست می خورند, زیرا در درون با اژدها تصویه حساب نکرده اند. اما چنانچه هزاران تمهید بکار رود تا مرد بتواند تصویری از مردانگی را که وجود دارد را در خود تقویت کند, هیچکدام جایگزین لحظه شگفت انگیزی که مرد جوان اژدهای ترس خود را سربریده و از اشتیاق بازگشت به وابستگی دوران کودکی و مورد مراقبت قرار گرفتن توسط مادر دوری کند و به اصطلاح بند ناف را ببرد نمیشود. {همین قضیه در مورد زنان نیز صادق است, یعنی انها نیز به جای دستیابی به زنانگی واقعی, سعی می کنند این فقدان را با توسل به انواع لوازم زیبا سازی و مقبول خاطر دیگران بودن جبران کند}. احساسی که زن نسبت به بدن خود دارد, اعتماد به نفس, ذهنیت او نسبت به دنیا,ترس های عمده و احساس گناه های او, چگونگی ورود او به روابط عاشقانه و چگونگی عملکردش در این حوزه همه ی اینها , نشانه هایی از مادر او را در بر دارد.عقده مادر نقش عظیمی در هویت زن و عواطف جنسی او دارد (عمده موارد ذکر شده در مرد نیز به همین ترتیب صادق است.
 
نبرد های هولناک درونی, کشمکشی پیچیده برای یک مرد است, و تنها با آگاه شدن و تشخیص آن, رهائی فرد صورت می گیرد. اغلب خلق و خوی بد یک مرد, ناشی از بر انگیخته شدن عقده مادر در اوست که به سطح می آیند. این عقده به قدری قدرتمند است که یک مرد تنومند و قوی را از پای دراورد. اصرار یک جوان بر ماجراجویی های خطرناک, همان عقده مادر اوست که با ظرافت تغییر قیافه داده است. (ما با اجرای کارهای حیرت انگیز و اقدام به کارهای جنون امیز و مرگ اور قهرمان نمی شویم, مرد نمی شویم). وقتی که مرد در زندگی شخصی خود جنگ اژدها را انجام داده و قدرت مردانگی خود را به دست اورده باشد- انگاه می تواند به سفر بسیار خطرناک بازگشت به جایگاه مادران دست بزند و پیوند خود را با ان مرمت و اصلاح کند.این فقط برای فردی با استعداد ذاتی امکان پذیر است و تنها زمانی ممکن است که او برای تحمل این سفر خطرناک به قدر کافی قدرت مردانه و شفافیت کسب کرده باشد و این,مختص نخبگان است نه افراد معمولی. 
 
"ادینجر" از یونگین های برجسته ، معتقد است در مردان همجنس گرا , تمام میل به جنس مخالف , به طور ناخوداگاه در ارتباط تنگاتنگ با مادر قرار گرفته است. (دست کم حتی اگر همجنس گرائی ژنتیکی باشد ، باز می بینیم که مردان همجنس گرا معمولا با مادرشان رابطه بسیار نزدیکی دارند و خود را با او همسان پنداری میکنند) . از انجا که در فرهنگ پدر سالارانه, بخش مردانه زن(انیموس) به شدت سرکوب می شود و اجازه رشد و تکامل به زن- و همینطور به مرد- داده نمی شود, این جنبه مردانه به ناخوداگاه رانده شده و چه بسا زن در چنگ این بخش تاریک و رشد نیافته خود اسیر میشود , در چنین شرایطی رفتر زن بسیار خشن, سرد و ضربه زننده خواهد بو, به ویژه در برابر مردهای ضعیف تر و پسر بچه ها. شاید زن، ناخوداگاه بخواهد انتقام کژرفتاری های دنیای پدرسالار را ااز پسر بچه کوچک خود بگیرد, بنابراین, مادری که زیر سلطه بخش مردانه ی خود قرار دارد, ممکن است انیموس نااگاه خود را متوجه پسرش کند و با سرکوب بخش مردانه او نمی گذارد مردانگی در پسر شکل بگیرد. ( که این نظریه امروزه مطرود و همجنس گرائی را یک امر طبیعی و زنتیک میدانند).
 
 
 
References: 
 
Jung, C. G. (1981a). Spirit and life. In R. F. C. Hull C. G. Jung (Vol. 8). Princeton, NJ:Princeton University (published 192
 
Jung, C. G. (1968). Concerning the archetypes, with special references to the animaconcept. In R. F. C. Hull (Trans.), The collected works of C. G. Jung (Vol. 9i).
 
Princeton, NJ: Princeton University Press. (Original work published 1954)
 
Jung, C. G. (1964). Man and his symbols. New York: Random House.
Edinger, E. F. (1972). Ego and archetype. Boston: Shambhala
 
Bolen, J. S.Goddesses in everywoman: A new psychology of women. 
Campbell, J. Thou art that: Transforming religious
 
Edinger, E. Ego and archetype: Individuation and the religious metaphor 
Eliade, M. (1991). Images and symbols: Studies in religious symbolis
 
 
 
 
 
 

نظرات 
    برای ثبت نظر باید عضو باشید. اینجا ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد سامانه شوید.