فیلم
- روان تحلیل /
- مطالب /
-
فیلم
روان تحلیل / مطالب / فیلم
سرخ پوست
سال ۱۳۴۶، یک زندان قدیمی در جنوب به دلیل مجاورت با فرودگاهِ در حال توسعهٔ شهر در حال تخلیه است. سرگرد نعمت جاهد، رئیس زندان، به همراه مأمورانش در حال انتقال زندانیان به زندان جدید هستند و قرار است خود سرگرد به همراه افرادش تا عصر از زندان بروند. سرهنگ مدبر که مافوق جاهد است به نزد او در زندان میرود و میگوید که جاهد ترفیع گرفته و قرار است جانشین خود او شود. جاهد که از شنیدن این خبر خوشحال است در طی یک تماس تلفنی متوجه میشود که یکی از زندانیان به نام احمد سرخپوست همراه با دیگر زندانیان نبودهاست. تحقیقات بعدی، جاهد را مطمئن میسازد که سرخپوست در زندان است و در جایی پنهان شدهاست. همزمان، یک مددکار زندان به نام سوسن کریمی به دیدن جاهد آمده و به وی میگوید که حکم سرخپوست از حبس به اعدام تغییر کردهاست. جاهد که حکم ترفیع خود را در خطر میبیند به همراه نیروهای خود، تمام زندان را برای پیدا کردن سرخپوست جستوجو میکند.
0
دست نیافتنیها
داستان فیلم اقتباسی از یک داستان واقعی است. قصه نویسنده ثروتمندی به نام فیلیپ که در اثر سقوط با چتر از گردن به پایین فلج میشود و برای پرستاری از خود مردی به اسم دریس را استخدام میکند. فیلیپ تا قبل از استخدام دریس؛ مردی بداخلاق و غیرقابل تحمل بود اما با حضور دریس که شخصی است که سابقه سرقت و زندان نیز دارد زندگی و شخصیت فیلیپ متحول میشود.دریس زندگی فیلیپ را بهطور کامل عوض میکند. زندگی کسلکننده فیلیپ با ورود دریس تغییر میکند به گونهای که از بیرون رفتن با آمبولانس ، به بیرون رفتن با ماشینهای مازراتی خود رو میآورد.
0
ویل هانتینگ نابغه
داستان فیلم در مورد ویل هانتینگ جوان ۲۰ سالهای است که در دانشگاه امآیتی سرایدار است و نبوغی ذاتی در زمینه ریاضیات دارد اما استعداد خود را باور ندارد و هیچ سعیی نیز در این که دیگران از این استعداد او آگاه باشند ندارد. استلا اشکارسگورد بازیگر سوئدی در نقش جرالد لمبیو پروفسور ریاضی دانشگاه امآیتی که استعداد ویل هانتینگ را کشف میکند، رابین ویلیامز در نقش روانشناسی که با ویل هانتینگ گفتگو میکند و بن افلک هم در نقش چاکی سالیوان دوست صمیمی ویل هانتینگ در این فیلم بازی میکنند.
0
آنجل - آ
آندره به امید به دست آوردن پول آسان به تازگی از آمریکا به پاریس بازگشته. دوست دارد تا زندگی خود را از جرم و جنایت پاک کرده و زندگی تازهای را به عنوان یک مرد درست کار در آمریکا شروع کند. اما تنها پس از چند ساعت اقامت در پاریس، آندره خودش را آویزان بالای لبه برج ایفل میبیند، در حال التماس برای زندگی خود از مردی که امیدوار است هرگز دوباره او را نبیند. به وی فرصتی ۲۴ ساعته داده میشود تا قرض ۲۰۰۰۰ یورویی خود را بپردازد در غیر این صورت بعد از مهلت مقرر کشته خواهد شد. آندره دیوانه وار تلاش میکند راهی برای گریز از مرگ حتمی بیابد به پلیس التماس تا او را زندانی کنند تا از دست طلبکاران خطرناکش در امان باشد اما افراد پلیس او را مسخره کرده و از اداره پلیس بیرون میکنند. سرانجام با نا امیدی تصمیم میگیرد پیش از ضرب العجل با انداختن خود به رودخانه به زندگی خود پایان دهد. اما او تنها نیست. بر روی پلی که وی تصمیم به پرش از روی آن را دارد زن زیبا و اسرار آمیزی پیش از آندره خود را به رودخانه میاندازد. ولی آندره با تلاش بسیار این زن را نجات داده و به کنار رودخانه می رساند. در عوض زن(آنجلا) تصمیم میگیرد به آندره کمک کند. آنجلا نه تنها در پیدا نمودن پول مورد نیاز آندره را یاری میدهد بلکه به وی کمک میکند تا خوبیهای درون خود را نیز در یابد.
0
در جستجوی خوشبختی
این فیلم داستان واقعی کریس گاردنر سیاه پوست، خرده فروش اسکنرهای پزشکی در سال ۱۹۸۱ است که به همراه لیندا و پسر کوچکش کریستوفر در سانفرانسیسکو زندگی بسیار سختی دارند. وضع مالی کریس بسیار بد است. او که توانایی پرداخت اجاره خود را ندارد صاحبخانهاش بیرونش کرده و از این رو لیندا نیز او را ترک میکند. کریس که هم باید پدر خوبی باشد و هم خرج کریستوفر را تأمین کند دچار مشکل شده است. کریس سعی میکند در شرکتی استخدام شود و از سویی باید کریستوفر را حفظ کند مبارزه سختی برای زندگی کردن پیش روی کریس قرار دارد.
0
۱۲ مرد خشمگین
نوجوانی هجده ساله از اهالی آمریکا لاتین متهم به قتل پدرش گردیدهاست. شواهد نشان میدهد او با ضربات متعدد چاقو پدر خود را به قتل رساندهاست، گرچه نوجوان که به نظر ضعیف و افسرده حال میرسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که متعلق به نوجوان مذکور است و او ادعا میکند آن را مدتی قبل گم کرده و خبری هم از محل آن نداشتهاست، به عنوان مدرک جرم، دلیلی برای مجرم شناختن او از سوی دادگاه شدهاست. حال دوازده مرد از طبقات مختلف اجتماعی به عنوان اعضای هیئت منصفه دادگاه، مأمور تصمیمگیری نهایی دربارهٔ این پرونده شدهاند. اگر آنها فرد متهم به قتل را محکوم نمایند، وی باید روی صندلی الکتریکی اعدام شود. در فرایند رأیگیری یازده نفر از اعضای هیئت منصفه رأی به محکومیت و در نهایت اعدام نوجوان میدهند اما در این بین یک نفر از آنان یعنی تصمیم گیرندهٔ شماره ۸ رأِی بر بی گناهی متهم میدهد و پیشنهاد صحبت در این باره را میدهد. با پیشروی ماجرا در اتاقی که اعضای هیئت منصفه آن در فضای عصبی مشغول بحث و بررسی پرونده همستند قصه فیلم شکوفا میشود و به صورت مطالعهای استادانه دربارهٔ شخصیتهای پیچیدهای در میآید که به عنوان عضو هیئت منصفه میخواهند رأی نهایی را صادر کنند. پس زمینه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هریک از این اعضا، باعث واکنشهای مختلف آنان در زمان حال میشود. در چنین موقعیت و اوضاع و احوالی است که شماره ۸ تلاش میکند بقیه همکارنش را متقاعد کند که رأی آنها اهمیتی حیاتی دارد و نباید به راحتی دربارهٔ آینده و زندگی دیگران تصمیم بگیرند و سرانجام پس از یک ساعت و نیم بحث پرونده کاملاً روشن میشود و هیت منصفه رأی بر بیگناه بودن متهم میدهد.
0
توت فرنگیهای وحشی
پروفسور بورگ (شوستروم) همراه عروسش، ماریانه (تولین)، که در زندگی زناشویی با همسرش (بیورنستراند) مشکل دارد، برای دریافت دکترای افتخاری (در پنجاهمین سالگرد فارغالتحصیلیاش از دانشگاه) به لوند میرود. در راه، ابتدا سه جوان، سارا (آندرسون) به همراه دو پسر و سپس زوجی را که با یکدیگر مشاجره دارند سوار میکنند. در طول سفر بورگ دچار کابوس میشود و خاطرات خوش و ناخوش گذشته جلوی روی او جان میگیرند. (سارا شخص دیگری است که در کودکی دوست میداشته است). پس از مراسم در لوند، بهنظر میرسد سارا و دوستانش واقعاً بورگ را دوست دارند. او حالا آرام به خواب میرود...
0
برادرم خسرو
خسرو، نقش اول این فیلم با بازی شهاب حسینی، به اختلال دوقطبی مبتلاست و بنا بر شرایطی مجبور شده مدتی در منزل برادرش ناصر که دندانپزشک است زندگی کند و در این مدت اتفاقاتی برای او در منزل برادرش رخ میدهد.
0
جوکر
سال ۱۹۸۱، مرد میانسالی به نام آرتور فلک به همراه مادر خود پنی در شهر گاتهام زندگی میکند. آرتور به عنوان دلقک در مهمانیهای مختلف ظاهر شده و خرج خود را اینگونه درمیآورد. گاتهام با جرم و جنایتهای سازمانیافته مواجه شده و فقر و بیکاری مردم شهر از جمله آرتور را آزار میدهد. آرتور به یک اختلال عصبی ناخویشتنداری عاطفی دچار است و در مواقعی که کنترل خود را از دست میدهد، به طرز هیستری میخندد. آرتور که در وضعیت بدی به سر میبرد، بعد از وقایع متعدد از جمله مورد حمله قرار گرفتن توسط سارقان گاتهام، تصمیم میگیرد که زندگی خود را تغییر دهد که این اقدامات او به مرور منجر به شورش مردم فقیر علیه ثروتمندان در گاتهام میشود.
0
تلقین
کاب (لئوناردو دیکاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیبپذیرترین وضعیت است، اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. او یک گروه چیرهدست از روانکاوان و معماران زبردست دارد که همراه او مخفیانه وارد خوابهای دیگران شده و سعی در کشف و ربودن اطلاعات دارند.
0
هشتونیم
تصویر روشن میشود؛ گویدو آنسلمی، پشت به دوربین، تنها در ماشینی نشسته که در ترافیک گیر کرده است. مردی در ماشین جلو، برمیگردد و به گویدو و دوربین مینگرد. دوربین بر روی سقف ماشین گویدو حرکت میکند؛ گویی میخواهد علت ترافیک را بیابد. در خودروی سمت چپ، پدر و مادر گویدو نشستهاند.در هیاهوی بطالت ماشینها، مطلقاً هیچ صدایی قابل تشخیص نیست. گویدو دستمالی بر روی داشبورد و شیشه جلویی میکشد و میخواهد لکهای را پاک کند که وجود ندارد. چند خیابان بالاتر، عدهای از مردم در اتوبوسی ایستادهاند و دستهایشان از شیشه آویزان است؛ چهرههاشان گرفته است. دود سفیدی از اگزوز خودرو گویدو بیرون میآید. به نظر میآید که نگاه خیره تمامی رانندگان پیرامون به گویدو است که با تشویش میخواهد از خودرو راهی به بیرون بیابد. دوربین نمایی از معشوقه او، کارلا را نشان میدهد که از تماس دستهایی بیگانه، لذتی وصف ناپذیر میبرد.
0
رگِ خواب
مینا بعد از جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکانی میگردد. در این مسیر با کامران مدیر رستورانی که در آن کار میکند آشنا میشود. کامران سرپناهی به او میدهد. مینا تحت تأثیر حمایتها و محبتهای کامران به او دل میبازد، کامران نیز به مینا مشتاق و علاقهمند است. روزها از پس هم میگذرد و عشق مینا به کامران کاسته نمیشود و اوج میگیرد. اما کامران دیگر قصد ادامه ندارد…
0
یک ذهن زیبا
فیلم “یک ذهن زیبا” داستان زندگی ریاضیدانی مشهور به نام جان فوربس نش را روایت میکند که از یک بیماری شدید روانی به نام اسکیزوفرنی پارانوئید رنج میبرد. این فیلم توسط ران هوارد کارگردانی شده بود و آن را میتوان داستان واقعی زندگی ریاضیدان نابغه نش دانست که نقش او توسط راسل کرو به تصویر کشیده شده است. در آغاز فیلم نش به عنوان یک دانشجوی ریاضیات در دانشگاه پرینستون یعنی جایی که او به خاطر هوش خود در آنجا شناخته شده است شروع به تحصیل میکند. نش متکبر، بی دست و پا و از نظر اجتماعی نالایق است و بیشتر وقت خود را صرف تلاش برای کشف یک معادله انقلابی در ریاضیات میکند.
0
باشگاه مشت زنی
راوی داستان ( ادوارد نورتون ) حدود شش ماه است که از بیخوابی شدید رنج میبرد و زندگی برایش پوچ و یکنواخت شده است. او کارمند یک شرکت اتومبیل سازی مشهور است و شغل وی ایجاب میکند که مدام در سفر باشد. در یکی از این سفرهای هوایی او با فردی به نام تایلر دردن ( برد پیت ) آشنا میشود. بعد از گفتگویی کوتاه، تایلر شمارهی خود را به جک میدهد و از وی جدا میشود. اما جک وقتی به جلوی ساختمان محل زندگیش میرسد، متوجه میشود که بر حسب اتفاق، خانهی وی به همراه تمام وسایلش در آتش سوخته؛ در نتیجه چون کسی را ندارد، مجبور میشود به تایلر رو بیاندازد.
0
قوی سیاه
قــوی سفید؛ همان خدابانویِ پرسفــونِ اسطوره ای است که نماد دوشیزه و ملکه جهان زیرین، زنی پذیرا و دختر مادر است که او را از طریق ربوده شدنش بدست “هیدیز” می شناسند. پدر در زندگی پرسفون حاضر نیست. پرسفونِ خدابانو را در دو حالت پرستش می کنند؛ در مقام دوشیزه (دختر جوان) و نیز مقام ملکه جهان زیرین.
0
یک روش خطرناک
«زیگموند فروید» و «کارل گوستا یونگ» 2 تن از روانشناسان بزرگ تاریخ بودند که نظریات آنها باعث تحول در علم روانشناسی شد. البته اختلافات این 2 چنان زیاد بود که بعضاً کار به دعوا و مشاجره بین این دو نفر میانجامید! اما بااینحال هردوی این افراد توانستند با شرح و تحلیل نظریاتشان در ارتباط با رواندرمانی، گامی بلند در جهت تشخیص و درمان بیماریهای روانی داشته باشند که در ادامه بهاختصار تا حدی که اطلاعات اندکم اجازه دهد، آنها را ذکر خواهم کرد.
0
صفحه 1 از 1 (تعداد کل: 16)
صفحه {Page} از {TotalPages} (تعداد کل: {TotalRecords})
{title}
{value}