روان تحلیل / مطالب / فیلم

جوکر

1398/09/23

چکیده
سال ۱۹۸۱، مرد میانسالی به نام آرتور فلک به همراه مادر خود پنی در شهر گاتهام زندگی می‌کند. آرتور به عنوان دلقک در مهمانی‌های مختلف ظاهر شده و خرج خود را اینگونه درمی‌آورد. گاتهام با جرم و جنایت‌های سازمان‌یافته مواجه شده و فقر و بیکاری مردم شهر از جمله آرتور را آزار می‌دهد. آرتور به یک اختلال عصبی ناخویشتن‌داری عاطفی دچار است و در مواقعی که کنترل خود را از دست می‌دهد، به طرز هیستری می‌خندد. آرتور که در وضعیت بدی به سر می‌برد، بعد از وقایع متعدد از جمله مورد حمله قرار گرفتن توسط سارقان گاتهام، تصمیم می‌گیرد که زندگی خود را تغییر دهد که این اقدامات او به مرور منجر به شورش مردم فقیر علیه ثروتمندان در گاتهام می‌شود.
 
 
 

تحلیل روانشناختی فیلم جوکر 

«راهبری عقده‌ها»

 
نوشته : بهنام شریفی
(دانش آموخته دوره تربیت مدرس و تحلیلگر یونگی در روان تحلیل)
 
 
در سال 1939 برای اولین بار شخصیتی به نام بتمن در سری کتابهای مصور دی سی خلق شد. در کودکی پدر و مادر او را پیش چشمانش می‌کشند. بتمن (با نام واقعی بروس وین) وقتی بزرگ می‌شود تصمیم می‌گیرد در قالب لباسی خفاش‌گون با اشرار شهر گاتهام سیتی مبارزه کند. در سال 1940 برای اولین بار مهمترین دشمن بتمن یعنی جوکر متولد می‌شود. جوکر با نگاهی به کتاب «مردی که می‌خندد» «ویکتور هوگو» خلق شد. خالقان جوکر باب کین، جری رابینسون و بیل فینگر با دیدن تصویر کنراد وایت بازیگر فیلم صامت مردی که می‌خندد او را خلق می‌کنند. 
 
 
 
 
دلقکی روان‌پریش  با لبخندی مجروح که برای اعمال شرارت‌بارش دلایل خاص خودش را دارد و در این راه از کشتن هیچ انسانی ابا ندارد. سر وکله‌ی جوکر برای اولین بار در تلویزیون و سریال بتمن در سال 1969 پیدا شد. پس از آن در بسیاری از انیمیشن‌ها نیز حضور داشت. در سال 1989 تیم برتون فیلمی به نام بتمن ساخت و نقش جوکر را جک نیکلسون ایفا کرد. برای سالها بازی او الگویی برای ایفای این نقش بود. پس از نزدیک به دو دهه و ساخته شدن فیلمهایی ضعیف راجع به بتمن، کریستوفر نولان در سه‌گانه‌ی خود به ریشه‌ها و ظهور این شخصیت خیالی پرداخت. او برای اولین بار از وجوه فانتزی کار کاست و وجوه رئالیستی را به این داستان‌های خیالی اضافه کرد. در «شوالیه‌ی تاریکی»، «هیث لجر» یک بازی درخشان از این شخصیت ارائه داد. این بازیگر آن‌قدر در وجوه سیاه این نقش غرق شد که در مرگ ناخواسته‌اش در اوان جوانی هم بی‌تأثیر نبود. حاصل، جایزه‌ی اسکار پس از مرگ بود. اگر از بازی جرد لتو در فیلم جوخه انتحار بگذریم که به خاطر ضعف‌های فیلم چندان دیده نشد، باید به «جوکر» «تاد فیلیپس» با بازی درخشان واکین فینیکس بپردازیم. در این فیلم به ریشه‌های شکل‌گیری شخصیت جوکر پرداخته می‌شود. با این مقدمه فیلم را از زاویه‌ی وجوه روانشناسانه بررسی می‌کنیم.
 
 آرتور فلک همراه با مادر پیرش در شهر گاتهام سیتی زندگی می‌کند. او یک  استند آپ کمدین ناموفق است و در پی پدر غایبش می‌گردد. در فیلم چندین بار روی ساعت 11:11 تأکید می‌شود. با توجه به پایان نمادین جوکر می‌شود حدس زد که کل روایت حاصل خیال‌پردازی آرتور بوده است. او به خاطر اینکه نمی‌تواند در واقعیت جایگاه خود را به دست آورد، با فرافکنی و خیال‌پردازی داستانی ذهنی را برای خود ترتیب می‌دهد. باید توجه داشت که این قرائت می‌تواند یک رویکرد روایی از فیلم باشد. اما با توجه به پاره‌یی بی‌منطقی‌های روایی می‌شود به این برداشت فکر کرد.  
 
 
گای کارنو در کتاب پدران غایب روان مردانی را مورد مطالعه قرار می‌دهد که علیرغم کسب دستاورد احساس مردانگی ندارند. چرا که الگوی مردانه‌ی درستی نداشته‌اند. پس از انقلاب صنعتی و ظهور مدرنیته مردان حضور بسیار کمی در خانه‌ها داشته‌اند و فرزند پسر عموما با مادر بزرگ می‌شود. وقتی پسر الگوی مردانه‌ نداشته و دچار عقده‌ی مادر هم باشد و نقش مادرانگی را با عقده‌ی مادر یکی کند، در پی امنیت خواهی و تأییدطلبی خواهد رفت. آرتور هر کاری می‌کند تا مورد پذیرش قرار بگیرد. او نمی‌تواند جهان بیرون و درونش را از هم تفکیک کند. به همین خاطر موری فرانکلین و توماس وین را در نقش پدر غایبش قرار می‌دهد تا مرهمی بر عقده‌ی درونش بگذارد.
 
اما توماس وین پدرش نیست و موری فرانکلین هم در پی این ناکامی باید کشته شود. چرا که فرافکنی به شکلی تلخ از میان رفته و او می‌خواهد تصویر آرمانی خود را از بین ببرد و خودش را از نو بیافریند. آرتور با خنده‌های عصبی‌اش به جای گریستن و عصبی‌شدن و خندیدن واقعی خنده‌هایی هیستریک می‌کند ( واکین فینیکس برای طراحی شخصیت جوکر سه نوع خنده تعریف کرده است).

 
 
از طرف دیگر یکی از مکانیسم‌های دفاعی مورد استفاده‌ی آرتور برای فرار از نارضایتی درونی رقص است. رقص یکی از زیباترین هنرهای بشری است. روح در جسم متبلور می‌شود. حرکت‌ها و پیچ و تاب‌های بدن نمودی از پیچیدگی روح می‌شود و میل به ارضا می‌رسد. در سه صحنه کلیدی از فیلم آرتور می‌رقصد. پس از اولین جنایت، پس از کشتن مادر و آماده شدن برای آنارشی نهایی و در نهایت در میان مردمی که او را به عنوان سمبل شر پذیرفته‌اند. آرتور از رقص برای میل تایید طلبی و نمایش‌گری‌‌اش استفاده می‌کند و به جای والایش، سیاهی درون خود را تطهیر می‌کند. 
 
 
دیدار با بروس وین ( بتمن) دیدار دو وجه ناهمگون از یک روح است. آرتور چون نمی‌تواند نقاط تاریک وجودش را ببیند، دوست دارد لبخند بتمن را هم به شکلی وحشتناک نشان دهد. مفهوم سایه در «روانشناسی تحلیلی» «یونگ»بسیار پیچیده است. به طور کلی ما آن وجوهی را که به خاطر قراردادها، ارزش‌ها و عرفیات خانواده، جامعه و محیط ناپسند می‌دانیم، بر روی وجود دیگران فرافکنی می‌کنیم. البته نوع دیگری از سایه وجود دارد که مثبت است. در سایه‌ی طلایی وجوه مثبت خود را بر دیگری فرافکنی و گمان می‌کنیم هیچ‌گاه شایستگی رسیدن به آن ویژگی‌ها را نداریم. دیدار آرتور و بروس وین از پشت میله‌ها شکل می‌گیرد. آرتور دوست دارد لبخند همه را به شکلی وحشتناک ارائه دهد. او خنده را جایگزین ترس‌هایش کرده است. دیدار با پسری که در آینده بزرگترین دشمنش می‌شود، دیدار با جایگاه غصب شده‌ی خودش است و به همین خاطر میله‌ها وجوه استعاری صحنه را پررنگ می‌کنند.
 
 
پس از این صحنه آرتور وقتی حقیقت را از  توماس وین ( پدر بتمن) می‌شنود، اولین تَرَک در باورهایش ایجاد می‌شود. دروغ مادر او را در هم می‌شکند. ماسک خنده آن‌قدر سنگین شده و زندگی آرتور را تحت تأثیر قرار داده که احساسات واقعی در آن پشت منجمد شده‌اند.  این صحنه به صورتی نمادین احساسات یخ‌زده‌ی آرتور را بازنمایی می‌کند. وقتی فرد با نقاب و نقشی که انتخاب کرده یکی شود، امیال پشت نقاب و وجوه دیگر شخصیت از طریق ناخودآگاه خود را به شکل سایه نشان می‌دهد.  
 
آرتور می‌فهمد توماس وین پدرش نیست و مادر یک بیمار روانی است و متوجه خیال‌پردازی و فانتزی جنسی خود می‌شود. تا پیش از آن زن همسایه را در مقام معشوق قرار داده بود و مادرش را عاری از هرگونه خطا و عیب می‌دانست. عقده‌ها وقتی به جای من ( ایگو) بنشینند، کنترل روان را در دست می‌گیرند. آنها هیچ‌گاه از بین نمی‌روند. به خاطر اینکه بخشی از ساختار روان هستند.  توجیه‌های عالی می‌تراشند و ایگو گمان می‌کند رفتارش منطقی و عاری از خطاست. درست از این نقطه آرتور درگیر وجوه تاریک خود می‌شود و در صدد انتقام گرفتن از زمین و زمان برمی‌آید.    
 
کشتن مادر ،کشتن من سابق آرتور است. از این صحنه جوکر متولد می‌شود. عقده‌ی مادر ( معطوف به امنیت‌خواهی) وقتی درگیر نقش مادرانگی هم شود، پیچیدگی‌های روانی بسیاری ایجاد می‌کند. آرتور نمی‌خواهد واقعیت درون خود را بکاود. پس کشتن مادر مریض آخرین راه حل برای فرار از خویشتن می‌شود. این صحنه‌ی نمادین ناظر به کندن بند ناف روانی پسر از مادر است. در کتاب  «مرد ِ مرد »  « رابرت بلای » کلید مرد شدن را به صورتی استعاری زیر بالش مادر می‌داند. پسر باید آن کلید را بدزدد و از محدوده‌ی امن مادر و محبت‌هایش به صورتی اصولی جدا شود تا فرآیند مردانگی شکل بگیرد. آرتور در قالب کشتن مادر و جنایت این کلید را می‌دزدد به همین خاطرحتی پس از مرگ مادر هم دچار حس امنیت‌خواهی و تأییدطلبی به بدترین شکل ممکن خواهد ماند.  
 
 
در نتیجه‌ی این جنایت دو جنایت دیگر رخ می‌دهد. جنایت بعدی به خاطر این رخ می‌دهد که آرتور تصویر ذهنی سابقش را دوست ندارد. او همکار سابقش را به فجیع‌ترین شکل ممکن می‌کشد تا پس از دست رفتن مادر و عشق خیالی، آخرین تصویر از جایگاه شفقت انسانی را هم از بین ببرد. آرتور اسیر وجه تاریک خودش شده است. مرحله آخر طغیان، کشتن الگوی زندگی است. جوکر وجه روشن ایده‌آل خود را پیش چشمان بیننده‌ی میلیونی می‌کشد تا تصویر خود را کامل کند. حالا میل او به طغیان که در نتیجه‌ی آزاد شدن هسته‌ی فورانی خشم ناشی از عقده‌هاست، ارضا شده است.
 
 
پس از این جنایت‌ها میل به دیده شدن و عقده‌ی حقارت به بدترین شکل ممکن ارضا می‌شود. حالا جوکر نماینده‌ی سویه‌ی تاریک شهری است که آرتور را از خود رانده بود. آرتور سفری اودیسه‌وار را از تاریکی به تاریکی طی کرده و حالا در قامت جوکر بالاخره دیده می‌شود. نطفه‌ی شر از این صحنه شکل می‌گیرد و فیلم در پایان خود، سوالهای جدیدی را در ذهن تماشاگر می‌نشاند.
 
 سوالهایی از این قبیل: «شر چیست و چگونه به وجود می‌آید؟ آیا خیر و شر به صورت توأمان در نهان همه‌‌ی ما وجود ندارد؟ چرا با جوکر همذات‌پنداری می‌کنیم؟ آیا او سویه‌ی تاریک هرکدام از ما را نمایندگی نمی‌کند؟ مرزبندی این مفاهیم چگونه در روح شکل می‌گیرند و چرا؟»  فیلم جوکر به خاطر طرح این سوالها فیلمی مهم در سینمای این سالهاست. امید که این مقاله توانسته باشد به گوشه‌یی از این سوالها از منظر روانشناسی تحلیلی یونگ پاسخ داده باشد. 











نظرات 
    برای ثبت نظر باید عضو باشید. اینجا ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید وارد سامانه شوید.