گواهی بر اثربخشی روان درمانی یونگی: بازنگری پژوهشهای تجربی
1399/04/04
چکیده
از سال ۱۹۹۰، چندین پروژه تحقیقاتی و مطالعات تجربی (فرایند و پیامد) بر روی روان درمانی یونگی و عمدتاً در آلمان و سوئیس به اجرا در آمده است. خلاصهای از پژوهش بر روی پیامدهای طبیعی و پژوهشهای بازنگرانه با استفاده از ابزارهای استاندارد و دادههای بیمه سلامت و همچنین چندین مطالعه کیفی جنبههای فرایند روان درمانی در ادامه ارائه خواهند شد. برای طراحی این تحقیقات کوششهای فراوانی صورت گرفته و نتایج به دست آمده به خوبی قابلیت به کارگیری در روش درمان بیماران سرپایی را دارند. تمامی این پژوهشها، نه تنها در سطح علائم و مشکلات میان فردی، بلکه در سطح ساختار شخصیتی و در مدیریت زندگی روزمره نیز رشد قابل توجهی را نشان میدهند. این بهبودیافتگیها بعد از پایان درمان نیز تا ۶ سال پایدار میمانند. چندین مطالعه بهبودی بیشتری بعد از به اتمام رسیدن درمان را نشان میدهند، اثری که روانکاوی همیشه مدعی آن بوده است. دادههای بیمه سلامت نشان میدهد که، بعد از درمان یونگی، استفادهی بیماران از خدمات مراقبت سلامت به سطحی حتی پایینتر از میانگین کل جامعه میرسد. نتیجه چندین مطالعه نشان میدهد که درمان یونگی، بیماران را از سطحی با نشانههای جدی بیماری، به سطحی میرساند که میتواند گویای سلامت روان آنها باشد. این تغییرات معنادار از طریق درمان یونگی و طی حدود ۹۰ جلسه به دست آمده است، که روان درمانی یونگی را روشی مؤثر و مقرون به صرفه میسازد. پژوهشهای فرایندی، نظریات یونگی را در روان پویشی و عناصر تغییر در فرایند درمانی، تقویت میکنند. بنابراین در نهایت، روان درمانی یونگی به نقطهای رسیده است که میتوان آن را روشی که اثربخشی آن بصورت تجربی ثابت شده نامید.
نوشته: کریستین روزلر
روانشناسی بالینی، دانشگاه کاتولیک علوم کاربردی، فرایبورگ، آلمان
دانشکدهی روانشناسی، دانشگاه بازل، سوئیس
مقدمه
روان درمانی یونگی برای مدتهای مدید متهم به ارائه ندادن مدرک تجربی دال بر مؤثر بودنش بوده است. در اوایل دهه ۱۹۹۰، اولین متاآنالیزها از پژوهشهای تجربیای که اثربخشی رواندرمانی را بررسی میکردند، منتشر شد. به دنبال آن، چندین محقق ادعا کردند که هیچ مطالعهای بر روی اثربخشی روان درمانی یونگ ای صورت نگرفته است و بنابراین باید آن را از عرصه روان درمانی کنار گذشت. این انگیزهای شد تا چندین موسسه آموزشی یونگی از جمله در زوریخ، برلین و سانفرانسیسکو اولین پژوهشهای تجربی در زمینه روان درمانی یونگی را طراحی کنند. پژوهشهای آینده نگر بر روی پیامدهای طبیعی و پژوهشهای باز نگرانه با استفاده از ابزارهای استاندارد شده و دادههای بیمه سلامت و همچنین چندین مطالعه کیفی بر روی جنبههای فرایند روان درمانی، عمدتاً در آلمان و سوئیس، به جریان افتاده بود. نتایج این پژوهشها در این مقاله خلاصه و به صورت انتقادی مورد بازبینی قرار خواهد گرفت.
در تحقیقات تجربی، میان سطوح مختلف مطالعاتی تمایزی وجود دارد، که در کتاب مرجع روان درمانی و تغییر رفتار شرح داده شده است [۱]. بالاترین سطح یا استاندارد طلایی، آزمون کنترل شده تصادفی (RCT) با یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل و دسته بندی شرکت کنندگان به گروههای تصادفی است. تنها RCT ها میتوانند مدرکی در اثبات شایستگی یک روش روان درمانی ارائه کنند به این معنا که تاثیراتی که روی بیماران گذاشته شده، نتیجهی خود روش به تنهایی است (و نه هیچ عامل درمانی بیرونی این معادل است با اصطلاح: اعتبار درونی). در کل، تنها RTC ها به عنوان مدرکی برای اثبات شایستگی روش روان درمانی مورد قبول هستند. هرچند در سالهای اخیر بحثی بر سر اعتبار RTC ها به راه افتاده است، چرا که اعتبار درونی آنها بالاست اما اعتبار بیرونی آنها، قابلیت اجرای آن در فعالیت روزمره، پایین است [۲]. چندین محقق به این بحث پرداختهاند که پژوهشهای پیامد طبیعی آیندهنگر، بر روی روش روزمره اجرا شدهاند و بنابراین در شرایط زندگی طبیعی قابل اجراتر هستند. چندین پژوهش یونگی از این روش استفاده کردهاند. به طور کلی دادههای آینده نگر معتبرتر از دادههای باز نگر هستند. اگرچه دو پژوهش یونگی ذیل دارای طراحی باز نگر هستند، ولی به واسطهی طراحی دقیق، به اعتبار بالایی دست یافتهاند.
۲. مروری بر پژوهشهای تجربی یونگی
پژوهشهای پیامد طبیعی آیندهنگر
• Praxisstudie Analytische Langzeittherapie (PAL) Schweiz (مطالعهی طبیعی بر روی روان درمانی تحلیلی درازمدت در سوئیس) [۳ و ۴]
• پروژهی تحقیقات روان درمانی سانفرانسیسکو
• مطالعهی طبیعی بر روی روان درمانی سرپایی در سوئیس PAP-S [6]
پژوهشهای بازنگر / در باب تاریخچه بیماری
• پژوهش یونگی برلین
• پژوهش کنستانز - مطالعه گزارشهای یک مصرف کنندهی آلمانی
نمونهی کوچک و مورد-پژوهی ها
• در باب شن بازی درمانی یونگی [۹]، اختلالات روان تنانه [۱۰ و ۱۱]، تلفیق جنبههای سایه [12]
پژوهشهای فرآیندی و کیفی
• در باب نظریهی عقده [۱۳]، روش تفسیر تصویر
۱-۲ Praxisstudie Analytische Lanzeittherapie (PAL) Schweiz (Zurich) – پژوهش طبیعت¬گرایانه بر روی روان درمانی تحلیلی درازمدت در سوئیس
گروهی از محققان انستیتو یونگ در زوریخ، در پژوهشهای آلمانی بزرگی در حوزه روان درمانی تحلیلی درازمدت [۴] شرکت کردند که توسط دانشگاه هایدلبرگ اجرا میشد و در آن، الگوی تحقیقاتی پر جزئیات و پیچیدهای به کار گرفته شده بود. این الگو، یک پژوهش پیامد طبیعی آیندهنگر بود، به این معنی که درمانگرها و بیماران از ابتدای درمان در محیط فعالیتهای روزمره تحت نظر گرفته میشدند (گروه کنترلی وجود نداشت). ۲۶ درمانگر و بیمارانشان، مجموعاً ۳۷ مورد، به عنوان نمایندگان روان درمانی یونگی در سوئیس انتخاب شده بودند. ۵۷ درصد این بیماران از اختلالات افسردگی رنج میبردند، و ۴۷ درصد بیماران دارای اختلالات شخصیتی تشخیص داده شده بودند، این نمونه دارای بار سنگینی از بیماریها بود. میانگین مدت درمان ۳۵ ماه، با متوسط ۹۰ جلسه بود که معادل یک درمان کم بسامد است. این یک نمونهی معرف واقع گرایانه برای درمان یونگی در سوئیس بود.
سه منظر متفاوت به کار گرفته شده بود: محققان، درمانگران و خود بیماران. در هر سطح، مجموعهای از سنجشهای عینی و خود-ارزیابی مورد استفاده قرار گرفته بود.
محققان
شیوههای تشخیص روان پویشی اجرا شده (OPD)، تطبیق یونگی [15:OPD] مجموعهای پیچیده است از ابعاد طبقه بندی کننده و اجرایی کنندهی مصاحبههای تشخیصی روانکاوانه، به عنوان مثال انواع تعارضهای ناخودآگاه، بلوغ ساختار شخصیت (من)، و غیره. این با مفاهیم نظریهی یونگی (مثل نظریهی عقده) برای پژوهش PAL مطابقت داده شده بود.
کانونهای روان پویشی (دو مصاحبه): کانون یعنی تعارضهای اصلی ناخودآگاه (مثل وابستگی در تقابل با استقلال) شناسایی شده از طریق OPD که در تحلیل، درمان شدهاند.
تغییرات در ساختار شخصیت (Heidelberger Umstrukturierungsskala): تغییرات در سطوح بلوغ کارکردهای شخصیت / من که توسط OPD شناسایی شدهاند را اندازه گیری میکند.
پیوستگی و انتقال درمانی (SGRT: Spontane Gefuhlshafte Reaktion, TAB: Therapeutische Arbeitsbeziehung): درجه بندی بیرونی کیفیت و خصوصیت رابطهی درمانی، پیوستگی و انتقال کار.
مشکلات میان فردی (پرسشنامهی مشکلات میان فردی، IIP)
تغییرات در ادارهی زندگی (مصاحبهی تحقیقاتی)
درمانگران
علائم جسمی و روانی:
شدت نمرهی علائم (Beeintrachtigungsschwereskala, BSS): اختلالی که بیمار از آن رنج میبرد را از طریق علائم، ارزیابی میکند.
درجه بندیهای فرایند و وضعیت:
ICD10 (طبقهبندی بین المللی بیماریها، فصل ۱۰: اختلالهای روانی) – تشخیص
بیماران
علائم روانشناختی و میان فردی: نسخهی اصلاح شدهی ۹۰ فهرست علائم (SCL-90-R)، پر استفاده ترین معیار بالینی در تحقیقات روان درمانی؛ معیار توانایی ارتباطی/ اجتماعی/ روانی (PSKB-Se-R).
پرسشنامهی مشکلات میان فردی (IIP)؛
پرسشنامهی شخصیت آزمونگر (TPF)؛
دادههای بیمه سلامت (استفاده از خدمات مراقبت سلامت، مراجعه به پزشک عمومی، روزهای بستری در بیمارستان، و غیره)
نتایج
(اصطلاح "اندازهی تأثیر"، اثری که روش درمانی بر جابجایی بیمار نمونه از محدوده اختلال به محدوده سلامت طبیعی میگذارد را توصیف میکند.)
محققان:
• بازسازی مثبت شخصیت بیمار، اندازهی تأثیر: 94/0
• تغییرات مثبت در زندگی روزمره، میزان تأثیر بسیار بالا: 48/1
درمانگران:
• درجه بندی عمومی نتایج، مثبت یا خیلی مثبت برای ۷۵ ٪ از درمانها
• مقرون به صرفه بودن خوب، خیلی خوب یا حداکثر برای ۵۵ ٪ از درمانها
بیماران:
• شاخص شدت عمومی (اندازهی عمومی SCL-90-R)، کاهش بسیار چشمگیر، میزان تأثیر بسیار بالا: 31/1، سطح طبیعی در پایان درمان
• کاهش چشمگیر مشکلات میان فردی (IIP)، میزان تأثیر متوسط
• درجه بندی نتایج، بالای ۹۰ ٪ مثبت، خیلی مثبت یا حداکثر
• به صرفه بودن ۸۰ ٪ خوب، خیلی خوب یا حداکثر، ۲۰ ٪ رضایتبخش
تمامی این نتایج گزارش شده چشمگیر (۵ ٪ - سطح) یا بسیار چشمگیر (۱ ٪ - سطح)
پیگیری
تمامی نتایج بعد از یک سال و بعد از سه سال ثابت باقی ماندند. یک نکتهی جالب این است که یافتههایی دربارهی تاثیرات مثبت بیشتر بین پایان درمان و پیگیریهای بعد از درمان وجود دارد، که به این معنی است که برخی تاثیرات درمانی بعد از پایان درمان ظاهر میشوند؛ این تاثیری است که روانکاوی همیشه مدعی آن بوده است. استفاده از خدمات مراقبت از سلامت در دوره درمانی کم بود و تا زمان پیگیری بعد درمان هم کم باقی ماند. این پژوهش توانست اثبات کند که اثرات بسیار مثبت روان درمانی یونگی با طراحی آینده نگر تا سه سال بعد از پایان درمان هم ثابت باقی میماند. درمان یونگی نه تنها به کاهش چشمگیر علائم و مشکلات میان فردی و غیر میانجامد بلکه منجر به بازسازی شخصیت با چنان تاثیری میشود که بیمار میتواند بعد از پایان درمان خیلی بهتر از پس مشکلات پیش رو بربیاید. رضایت بیماران از نتایج بی نهایت زیاد بود، با وجود این که بیشتر بیماران باید خودشان هزینهی درمان را پرداخت میکردند. محدودیت این پژوهش فقدان گروه کنترل است که این تردید را بوجود میآورد که ممکن است گروه نمونه گروه پرانگیزه از بیماران باشند، حتی با اینکه شدت علائم بالا و معرف جمعیت بیماران در سوئیس بود.
پروژهی تحقیقاتی روان درمانی سانفرانسیسکو
در اصل این پژوهش اجرا شده توسط انستیتو یونگ سانفرانسیسکو، به عنوان یک پژوهش پیامد آینده نگر با ۴ نقطهی اندازه گیری (شروع درمان، پایان درمان، پیگیری یک ساله و ۵ ساله) طراحی شده بود. از خیلی جهات طرح پروژه تحقیقاتی رواندرمانی سانفرانسیسکو نظیر مشابه آن در زوریخ است. سنجشهای به کار رفته عبارتند از: SCL-90-R؛IIP، و GAF (ارزیابی عمومی میزان عملکرد، درجه بندی شده توسط متخصصان بیرونی)؛ ابزار افزودهی طراحی شده توسط موسسه که نیازمند دادههای آماری، انگیزههای درمان و تجربهی ذهنی در طول درمان بود؛ درمانگران ابزاری داشتند به نام "تصویر روش من" که آن نیز توسط موسسه طراحی شده بود، که نیازمند جنبههای ساختاری و همینطور سبک شخصی و پیش زمینهی درمانگر بود. شرکت کنندگان پژوهش بیماران کلینیک [درمان] سرپایی موسسهی یونگ سانفرانسیسکو بودند؛ از ۱۰۰ بیمار کلینیک، ۵۷ نفر در پژوهش شرکت کردند. درمانگران شرکت کننده ۲۳ تحلیلگر حرفهای موسسه، به اضافهی ۱۷ کاندیدای آموزشی و ۷ کارآموز روانشناسی بودند. به دلیل مشارکت کم تحلیلگران موسسه، پروژه ناچارا زود به پایان میرسید. به دلیل همین مشکلات، طراحی اصلی باید به یک طرح تکگروهی-پیشازتست-پسازتست تقلیل مییافت. این شامل ۳۹ نفر از ۵۷ بیمار اصلی و فقط بخشی از این پیگیریهای تکمیل شده بود. اعتبار درونی پژوهش نمیتواند تأمین شود و نتایج آماری باید در همان پس زمینه تفسیر شود. تنها دادههای آغاز و پایان درمان میتواند مقایسه شود. با در نظر گرفتن این محدودیتها، این پژوهش همچنان به اثبات اثربخشی درمان یونگی اشاره دارد. کاهشهای چشمگیری در SCL-90-R و IIP وجود داشت.
پژوهش تاریخچهی بیماری برلین
در آغاز دهه ۱۹۹۰، گروه تحقیقات روان درمانی تجربی در روانشناسی تحلیلی برلین، یک پژوهش باز نگرانه سراسری در سطح کشور به راه انداختند [۱۶، ۱۷]. از بیماران سابقه روان درمانیهای یونگی خواسته شد در پروژه مشارکت کنند و از طریق مصاحبه و پرسشنامه مورد آزمون قرار گرفتند. از تمامی اعضای جامعه آلمانی روانشناسی تحلیلی (DGAP) خواسته شده بود در این پژوهش باز نگر شرکت کنند: ۷۸ ٪ پاسخ دادند، 6/24 ٪ شرکت کردند. در پژوهشهای بازنگر، همیشه خطر این سوگیری احساسی وجود دارد که تنها بیماران (یا درمانگران) موفق مایل به مشارکت هستند، که باعث میشود تصویر واقعی از نتایج به دست نیاید. بنابراین دلایل امتناع از مشارکت، مستند شد و هیچ سوگیریای یافت نشد. درمانگران شرکت کننده، تمام موردهای پایان یافته در ۱۹۸۸/۱۹۷۸ را مستند کردند و ارزیابی جامعی از موفقیت درمان ارائه دادند. در آلمان، هزینهی روان درمانی به طور سخاوتمندانهای توسط شرکتهای بیمهی سلامتی تأمین میشود (تا سقف ۳۰۰ ساعت روانکاوی)؛ در آغاز درمان باید درمانگر برای کمک هزینه درخواست کند. این درخواستها شامل دادههای عددی درباره وضعیت سلامت و نشانههای بیمار، شخصیت، شرایط اجتماعی، روان پویشی و تشخیص است. این اطلاعات برای ده ها توسط بیمههای سلامت ذخیره میشود و پژوهش برلین از این دادهها استفاده کرد. به علاوه، دادههای دیگر بیمهی سلامت دربارهی بیمار هم میتواند مورد استفاده قرار بگیرد، مثلاً استفادهی آنها از خدمات مراقبت سلامت، روزهای بستری در بیمارستان، و غیره. توزیع علائم و شدت نمونه بدین شرح است: ۴۶ ٪ اختلالات عاطفی، ۲۴ ٪ اختلالات عصبی و روان تنی، و ۱۷ ٪ اختلالات شخصیتی.
مشکل پژوهشهای تاریخچه بیماری، خطر احتمالی سوگیری ناشی از تاثیرات انتخاب است، اما اینها در پژوهش آزموده شده بودند؛ از ۲۵۳ مورد مستند، ۱۱۱ مورد در پژوهش شرکت کردند؛ یک مورد سوگیری در مورد تعداد کسانی که درمان را ترک کردند یافته شد، که در گروه نمونه بیشتر از جمعیت اصلی بود؛ جدا از اینکه گروه نمونه نماینده جمعیت اصلی بودند. متوسط مدت درمان ۱۶۲ جلسه بود، با بسامد یک تا ۲ جلسه در هفته. نتایج: از 4/60 ٪ بیمارانی که پیش از درمان وضعیت سلامت خود را خیلی ضعیف (با یکسری تشخیصهای سختگیرانه)، ۸۶/۶ ٪ در پیگیریهای بعد از درمان، وضعیت سلامت کلی خود را خیلی خوب، خوب یا متوسط (سازگاری خوب، نزدیک به گروه طبیعی مرجع، در تمام سطوح آسیب شناختی روانی) ارزیابی کرده بودند. پس از اتمام درمان، ۹۴ ٪ - ۷۰ ٪ در این موارد بهبودی خوب تا خیلی خوب گزارش کردند: اضطراب روان درمانی، سلامت عمومی، رضایت از زندگی، عملکرد شغلی، رابطه با شریک زندگی و خانواده، و کارکرد اجتماعی. وضعیت سلامت عمومی ۸۸ ٪ میتوانست "سلامت طبیعی" توصیف شود. بیماران از هر گروه بالینی که پیش از درمان تشخیص بیماری خود را با آنها در میان گذاشته بودند، زندگی آسودهتری داشتند. عطف به SCL-90-R، درمان یونگی توانست نمونه بیماران اختلال شدید را به نمونهای استاندارد سازی شده از اشخاص نرمال که در آن میتوان از سلامت روانی سخن گفت، انتقال دهد (تصویر ۱ را در ذیل ملاحظه کنید).
تصویر ۱: میانگین اندازههای SCL-90-R در پیگیریهای بعد از درمان در مقایسه با نمونههای استاندارد سازی شده (تصویر گرفته شده از کلر و دیگران (۱۹۹۷) با مجوز مهربانانهی نویسنده)
تمامی این نتایج از نظر آماری بسیار قابل توجه هستند. همچنین کاهش قابل توجهی در خسارات بیمه سلامت وجود داشت: متوسط تعداد روزهای از دست رفته به خاطر بیماری، متوسط تعداد روزهای بستری در بیمارستان، مصرف داروهای روانگردان و دفعات مراجعه به پزشکان عمومی، همگی به میزان قابل توجهی حتی به سطحی پایینتر از سطح میانگین مشترکان بیمهی سلامت در آلمان کاهش یافته بودند (تصاویر ۲ و ۳ را در ذیل ملاحظه کنید)
تصویر ۲: میانگین تعداد روزهای از دست رفتهی سال به دلیل بیماری (تصویر گرفته شده از کلر و دیگران (۱۹۹۷) با مجوز مهربانانه نویسنده)
تصویر ۳: میانگین تعداد روزهای بستری در بیمارستان (تصویر گرفته شده از کلر و دیگران (۱۹۹۷) با مجوز مهربانانهی نویسنده)
.یافتههای جالب دیگری نیز در ارتباط میان بهبودی و طول درمان دیده میشود، و همچنین نشانگرهایی حاکی از بهبودیهای بیشتر بعد از پایان درمان هم وجود دارد (بین پایان و پیگیریهای بعدی).
به عنوان جمع بندی نتایج میتوان گفت که نه تنها میزان رضایت بیماران از روان درمانی یونگی زیاد بود، بلکه در نشانهها نیز کاهش دیده میشد، که بیمار را به سوی محدوده سلامتی طبیعی سوق میداد. اثرات روان درمانی ماندگار بود و تمام محدودههای زندگی بیمار را تحت تأثیر قرار داده بود، به گونهای که حتی استفاده از خدمات مراقبت از سلامت انقدر قابل ملاحظه کاهش یافته بود که درمان یونگی در دراز مدت، مقرون به صرفه هم بود. این نتایج باید با تکیه بر پیش زمینهی محدودیتهای طراحی تفسیر شود، با وجود اینکه این پژوهش تلاشهای بسیاری در جهت کنترل سوگیری انجام داد و از میزان معرف بودن نمونه اطمینان حاصل کرد.
تکرار آلمانی بررسی گزارش مصرف کنندگان سلیگمن – Konstanz-Studie
پژوهش انجام شده در کنستانس آلمان، تکرار بررسی معروف گزارشهای مصرف کننده بود، که توسط سلیگمن [۸] انجام شده بود و در درمانهای صورت گرفته در چندین آموزشگاه روان پویشی، و با طراحیای نظیر پژوهش برلین که در بالا ذکر شد، به کار گرفته شده بود. ۹۰ رواندرمانگر ۹۷۹ پرسشنامه را میان بیماران سابقی توزیع کردند که ۶۶ ٪ آنها در پژوهش شرکت کردند. هیچ سوگیری نظاممندی در نمونه یافت نشد. حدود یک پنجم درمانگران شرکت کننده، پیش زمینهی یونگی داشتند و میتوان نشان داد که هیچ تفاوت نظام مندی بین این زیر گروه و نمونه کلی وجود ندارد، به گونهای که این پژوهش، معرف شیوهی روانکاوی در آلمان بطور کل و برای روان درمانی یونگی است. این نتایج تا حد بسیار زیادی نظیر نتایج بدست آمده از پژوهش آلمان است که در بالا ذکر شد. این پژوهش در تمام ابعاد، منافع قابل توجهی در جهت سلامت جسم و روح یافت. همچنین تغییرات قابل توجهی بین پایان درمان و پیگیریهای بعدی وجود داشت. همانند پژوهش برلین دادههای بیمه سلامت مورد استفاده قرار گرفته بود و کاهش بسیار چشمگیری در پارامترهای مصرف خدمات بهداشتی یافته شد. در تمامی اینها، نتایج تا پیگیری ۶ سال بعد، ثابت باقی مانده بودند. یک جنبهی ویژهی این پژوهش، سربلند بیرون آمدن از محاسبات برآورد مقرون به صرفگی است: در نتیجهی روان درمانی فردی و گروهی در دو سال اول بعد از درمان، به میزان قابل توجهی سرمایه پسانداز شده بود (جدول شماره ۱ را در ذیل ملاحظه کنید). اینها در ابتدای درمان، بسته به وخامت وضعیت سلامتی بیمار، بسیار بالاتر بودند.
جدول ۱: پس اندازهای صورت گرفته در نتیجهی روان درمانی فردی و گروهی در دو سال اول پس از پایان درمان (جدول گرفته شده از کلر و دیگران (۱۹۹۷) با مجوز مهربانانهی نویسنده)
پژوهش روش روان درمانی بیماران سرپایی در سوئیس – Praxisstudie Ambulante Psychotherapie Schweiz (PAP-S)
این پژوهش طراحی شبه آزمایشگاهی را پیاده سازی کرد، که در بالاترین سطح نسبت تمام پژوهشهای شرح داده شده در اینجا قرار دارد. این طراحی نظیر طراحی پژوهش یونگی زوریخ است، اما علاوه بر آن یک گروه کنترل هم به طور موازی دارد. در سوئیس تمام آموزشگاههای روان درمانگری برای روان درمانی در چارتا سازماندهی میشوند، و سازمان دهندهی پژوهش PAP هم بود. انتخاب سنجشهای به کار رفته، بر اساس توصیههای ارائه شده توسط انجمن تحقیقات روان درمانی، صورت گرفت و هم پیامدها را در بر میگیرد، هم متغیرهای فرآیند را. سنجش بیماران این موارد را شامل میشد: امتیازدهی خود شخص به پیامد درمان (پرسشنامهی نتیجه OQ45)، علائم (فهرست مختصر علائم BSI - نسخهی کوچک SCL-90-R)، افسردگی (فهرست افسردگی تحت کنترل BDI)، درک پیوستگی (SOC-9)، تطابق K-INK (یعنی خود تطبیقی، آن گونه که توسط کارل راجرز تعریف شده)، و انگیزهی درمان (FMP). در مورد محققان: مصاحبه استاندارد شده بالینی برای دی اس ام (SKID)، سنجش عمومی فرد تابع (GAF) و روابط تابع (GARF)، و تشخیصهای روان پویشی کاربرد پذیر شده (OPD). این پژوهش، شامل درمانها و پیگیریها به مدت ۷ سال انجام گرفت (۲۰۰۶ – ۲۰۱۲).
روان درمانگران شرکت کننده عموماً در رویکردهای تجربی و روانپویشی اتخاذ کرده بودند. مشکل اینجا بود که با اینکه انجمن یونگی سوئیس هزینهی بزرگترین بخش پژوهش را پرداخته بود، ولی فقط ۴ مورد یونگی در پژوهش شرکت کرده بودند، که برای اینکه بتوانند به تنهایی نتیجهای برای درمان یونگی محسوب شوند، بسیار کم هستند. با وجود این که از همه یونگی های سوئیس درخواست مشارکت شده بود، اما اکثریت آنها نسبت به این کار بی میل بودند. با این حال، این پژوهش باعث به وجود آمدن برخی یافتههای جالب شد. به طور کلی تمامی آموزشگاههای شرکت کننده در بهبود وضعیت سلامت بیماران به طور چشمگیر و مؤثر، موفق بودند. بخشی از پژوهش، مبتنی بر توصیف همراه با جزئیات اقداماتی بود که توسط آموزشگاههای مختلف به کار گرفته میشد. در این پژوهش، درمانها به صورت تصویری ضبط شده بودند و ارزیابی کنندگان بیرونی بررسی میکردند که کدام یک از اقدامات توصیف شده در عمل به کار گرفته شده بودند. ای ممکن است جالبترین یافتهی کل پژوهش باشد: در هر آموزشگاه اکثر اقدامات به کار گرفته شده مختص همان آموزشگاه نبود، بلکه یا همگانی بود یا از آموزشگاهی دیگر ریشه گرفته بود. تنها حدود ۱۵ ٪ از اقدامات، بر اساس معلومات قبلی خود درمانگر صورت گرفته بود. این یافتهای است که سایر پژوهشهایی که آن را ارائه داده بودند نیز در حال بررسی مختص آموزشگاه بودن یا نبودن اقدامات به کار گرفته شده بودند. پیش از این در مدل معروف به مدل جامع درمانی که توسط اورلینسکی ارائه شده بود [۱۸] فرض بر این بود که عوامل به کار گرفته شده مشترکی در تمام آموزشگاههای روان درمانی وجود دارد که بخش اعظم تاثیرات روان درمانی را تشکیل میدهد. کلر [۱۹] مدل عوامل مشترک را با اقدامات مرکزی به کار رفته در روان درمانی یونگ مقایسه کرده و نظایر بسیاری پیدا کرده است. قطعاً این موضوع، خود به خود این سؤال را مطرح میکند که آیا اصلاً ویژگی به خصوصی در روان درمانی عملی روان درمانگران یونگی وجود دارد و اگر دارد چیست. بعد از این که پژوهشهای بسیاری آن به اصطلاح "حکم دودو " را تصدیق کردند که نشان میداد به نظر میرسد تمام آموزشگاهها به یک اندازه تاثیرگذار باشند، روند رایج در تحقیقات روان درمانی این است که به تفاوتهای میان روان درمانگران نگاه کنیم و بررسی کنیم که وقتی "درمان را انجام میدهند" واقعاً چه کاری انجام میدهند.
پژوهشهای با نمونهی کوچک، مورد پژوهی ها و کیفیت پژوهی فرایند
در Pontifica Universidade Catolica de Sao Paolo، برزیل، سالهاست یک سازمان روانشناسی بالینی هست که به وضوح گرایش یونگی دارد. در برنامه ارشد و دکترای آن، تعدادی مقالهی تحقیقی تجربی ارائه شد. تنها برخی از آنها در این مقاله خلاصه میشوند. گروهی از مقالات تأثیر شن بازی درمانی و سایر اقدامات به وضوح یونگی در بیماریهای روانتنی مختلف را بررسی کرده بودند [۱۱-۹]. در کل به کارگیری روشهای یونگی به خصوص روش شن بازی درمانی اثر بسیار مثبتی روی سلامت بیماران داشت و در بعضی موارد منجر به بهبود علائم جسمی شد. به علاوه مقالات توانستند نشان دهند که روانپویشی های پشت اختلالات روان تنی، به وضوح بر روی نمادپردازی در تصاویر شنی اثر داشته است و بین نمادهای موجود در شن بازی درمانی و بهبود سلامت بیمار، پیشرفتی هم زمان وجود داشته است.
بررسیهای دیگر میکوشیدند تا جنبههای دیگر اقدامات روان درمانی یونگی را به دست بیاورند و آنها را برای تحقیقات تجربی در دسترس قرار دهند. کرپ [۱۴] روشی نظاممند برای تفسیر تصاویر فرآیندهای روان درمانی ایجاد کرد. کلبرگ [۱۲] پیشرفت نمادهای سایه را در چندین فرایند روان درمانی مورد بررسی قرار داد توانست نشان دهد که نمادهای ناخودآگاه، جنبههای مهم ارتباط درمانی را به تصویر میکشیدند. در یک پژوهش موردی بر روی نظریه عقده [۱۳]، هایزیگ پیشرفت عقدهها را در جریان یک روان درمانی تحلیلی بررسی کرد و توانست نشان دهد که در مرحلهی اول درمان، عقدهها در رابطهی انتقال بازتولید میشدند، در حالی که رفتهرفته در انتهای درمان، عقدهی من (ایگو) میتوانست به آرامی از سایر الگوهای عقده جدا شود، که میتوان آن را به عنوان فرایند قدرتمندی من (ایگو) دانست.
مباحثه
وقتی پژوهشهایی که برروی درمان یونگی صورت گرفته را در ماتریس درمان مبتنی بر شواهد قرار میدهیم به موارد ذیل میرسیم:
سطح ۱ (آزمایشهای کنترل شدهی تصادفی): هیچ پژوهشی انجام نگرفته
سطح ۲ (پژوهشهای شبه آزمایشگاهی: مطالعات پیامدهای طبیعتگرایانهی آیندهنگر): پژوهش PAL، پروژهی تحقیقاتی سانفرانسیسکو (با محدودیت)؛ پژوهش (PAP با گروه کنترل)
سطح ۳ (پژوهشهای بازنگر): پژوهش یونگی برلین و پژوهش کنستانس با سطح روش شناختی بسیار بالا
سطح ۴ (مورد پژوهیها و غیره): اثرات مثبت از طریق شن بازی درمانی، در اختلالات روان تنی
از آن جایی که تا به امروز هیچ پژوهشی در سطح ۱ صورت نگرفته است (RCT)، هیچ مدرکی دال بر کارآمدی رواندرمانی یونگی وجود ندارد، اما کارآمدی رواندرمانی یونگی اکنون بر اساس پژوهشهای ذکر شده در بالا اثبات شده است؛ همین حرف را میتوان برای مقرون به صرفه بودن آن نیز گفت. از آنجا که بیشتر پژوهشها طراحی طبیعت گرایانه دارند، میتوان اینطور فرض کرد که تصویری واقع گرایانه از روال روزانهی درمان یونگی به دست میدهد. تمام پژوهشها از اثرات مثبتی در طیف وسیعی از اختلالات مختلف گزارش میدهند، که اندازهی این اثرات در این موارد، خوب یا بسیار خوب بودند: کاهش علائم، سلامت، مشکلات میان فردی، تغییر ساختار شخصیت، کاهش استفاده از خدمات مراقبت سلامت، و تغییرات در ادارهی زندگی روزانه. تمام این تاثیرات در پیگیریهای بعدی، تا ۶ سال بعد از درمان، پایدار هستند. حتی تغییرات مثبتتری هم بین پایان درمان و پیگیریهای بعدی وجود دارد. با میانگین تنها ۹۰ جلسه، درمان یونگی، شکلی مقرون به صرف هزینه و زمان از روان درمانی روان پویشی است. تمام پژوهشها، استاندارد روش شناختی بسیار بالا با معیارهای سنجش عینی، زاویه دید های تحقیقاتی مختلف (بیمار، درمانگر، محقق) و کنترل سوگیری را پیاده سازی کردند. قانع کننده ترین نتیجه درباره اثربخشی روان درمانی یونگی در بازبینی کلی تمام پژوهشها، آن است که نتایج تمامی آنها به سمتی یکسان اشاره دارند، حتی با اینکه نمونه بیماران کاملاً متفاوتی داشتند و روشهای کاملاً متفاوتی را به کار گرفتند. با این همه، کارآمدی رواندرمانی یونگی باید همچنان در یک طرح آزمایشی با کنترل تصادفی اثبات شود.
یک نکتهی بسیار جالب این است که در تمامی پژوهشهایی که در آنها پیگیری بعد از درمان صورت گرفته، بعد از پایان درمان، بهبودیهای بیشتری یافته شده است. در مدل نظری روانشناسی تحلیلی همیشه فرض بر این بود که برخی اثرات بعد از اینکه رابطه درمانی به پایان میرسد ظاهر میشوند. پژوهشهای تجربی که در اینجا توضیح داده شدند این فرض را اثبات میکنند. این را میتوان به عنوان شاهدی برای این واقعیت تفسیر کرد که روان درمانی تحلیلی نه تنها علائم را تغییر میدهد، بلکه ساختار شخصیتی را در مفهومی عمیقتر تغییر میدهد که منتهی به سازگاری بیشتر با شرایط زندگی و روابط میشود، اما نیاز به زمان بیشتری برای آشکار شدن دارد. بنابراین تحقیقات آینده باید همواره پیگیری بعد از درمان را شامل شوند تا به این تأثیر روان درمانی تحلیلی دست پیدا کنند. از طرف دیگر، مرور کلی پژوهشها، برخی مشکلات بازگردنده را نشان میدهند. باید توجه داشته باشیم که در تمامی پژوهشها ۱۰ ٪ - ۲۰ ٪ بیماران از درمان یونگی سود نبرده بودند. این یک یافتهی مشترک با پژوهشهای دیگر که آموزشگاههای رواندرمانی دیگری را بررسی میکردند نیز هست. با این همه، این باید موضوع مطالعهی تحقیقات آینده باشد که متمرکز بر یافتن نشانههای شخصیتهایی است که انتظار میرود از روان درمانی یونگی سود ببرند.
مشکل جدی دیگر که در بررسی کلی پژوهشها روشن میشود این واقعیت است که تحلیلگران یونگی معمولاً برای شرکت در پژوهشهای تجربی به حدی بی میل هستند که تقریباً منجر به ازهم پاشیدن پژوهشها میشود. از آغاز، مشکلاتی در به خدمت گرفتن تحلیلگران شرکت کننده به میزان کافی برای شرکت در پژوهشها وجود داشت، که امروزه هم همچنان یک مشکل به حساب میآید، همانطور که در نمونهی اخیر، پژوهش PAP سوئیس قابل مشاهده است. یکی از استدلالهای اصلی علیه شرکت در پژوهشهای تجربی این فرضیه بود که فرایند تحقیق، به گونهای نامطلوب مزاحم فرآیند تحلیل و رابطهی درمانی میشود یا دست کم بر آن تأثیر میگذارد. همچنین بحث وجود داشت ابزارهای تجربی هیچ گاه نمیتوانند پیچیدگی فرآیند تحلیل را درک کنند. از دید من این موضعهای انتقادی بر اساس ایدههای اشتباهی درباره فرایند تحقیق، ظرفیتها و محدودیتهای آن بنا شدهاند. مسلماً هر طرح تحقیقاتی برای بررسی رواندرمانی، محدودیتهای خودش را دارد و فقط میتواند بخشی از جنبههای تعاملهای پیچیده در حال اتفاق در فرایند روان درمانی را تحلیل کند. با این حال، روشهای تحقیقاتی تجربی این امکان را میدهند که از جایگاهی عینیتر، دربارهی کار روان درمانی و تاثیراتش به بینش برسیم. ما باید این را در نظر بگیریم که زاویهی دید روان درمانگران در حال کار، بر فرآیندهای خودشان، عمدتاً غیر عینی است، و باید باشد، و در معرض تفسیر و همچنین احتمال خطا قرار دارد. از طرف دیگر، تحقیقات تجربی هرگز نمیتوانند ادعا کنند که تمام واقعیت را دربارهی روان درمانی می گویند. همچنین ما باید در نظر داشته باشیم که کار روان درمانی، تأثیر عمدهای بر زندگی درمانجو ها میگذارد و بنابراین اخلاق ایجاب میکند که فرآیندهای مدیریت کیفی به کار بگیریم، که تحقیقات کارآمدی روان درمانی، یکی از آنهاست.
از دید من، این باید یکی از موارد بحث در جامعه یونگی باشد. دست کم اکنون میتوان گفت که نکتهای که اغلب از انتقاداتی که به تحقیقات تجربی جامعه یونگی میشد به دست میآمد - که روشهای تجربی در موقعیت ویژهی رابطهی تحلیلی، اختلال به وجود میآورند - در پژوهشهای فوق، خطا نمایی شده است: در هیچ پژوهشی هیچ سرنخی از دخالت منفی در فرایند روان درمانی وجود ندارد؛ برخی پژوهشها تلاشهای بسیاری برای تعدیل یا حتی توسعهی معیارهای سنجشی تحقیقات انجام دادند که جنبههای مختص به پیش زمینهی یونگی را به دست میدهد، برای مثال، تغییرات در شخصیت یا تطابق تشخیصهای روان پویشی [۱۵]. از طرف دیگر، روان درمانی یونگی اکنون میتواند نتایج تجربی دربارهی اثربخشی روش خود ارائه کند و دیگر در معرض این انتقاد قرار ندارد که این روش مؤثر نیست و از نظر تجربی اثبات نشده است. برای توضیحات جزئیتر و بحثهای تحقیقاتی بیشتر دربارهی روانشناسی یونگی، اثر آلمانی به چاپ رسیده توسط روزلر را ملاحظه کنید [20].
دورنما: پژوهشهای در حال اجرا در آلمان
جامعه روانشناسی تحلیلی آلمان پایگاه تحقیقاتی تشکیل دادند (www.cgjung.de/forum) که در حال حاضر برنامه دارد چندین پژوهش در زمینهی روان درمانی یونگی به اجرا درآورد. مؤسسات آموزشی، در حال کار بر روی این توافق هستند که داوطلبان کارآموزی آینده باید مجموعهای از معیارهای سنجش تجربی (علائم، رضایت از زندگی، کاربرد پذیر کردن تشخیصهای روان پویشی) را در موردهای آموزشی خود به کار بگیرند تا پایگاه دادهای تشکیل دهند و مدیریت کیفیت مستمر را ممکن سازند. در دراز مدت، این کار قصد دارد در نسلهای آینده تحلیلگران یونگی، نگرشی باز تر نسبت به تحقیقات تجربی ایجاد کند. از طرف دیگر این فرایند قصد دارد جایگاه راحتی که در حال حاضر درمان یونگی در نظام مراقبت از سلامت آلمان دارد را با ارائه نتایج تجربی درباره اثربخشی روشها و به کارگیری فرآیندهای مدیریت کیفیت استاندارد برای آینده تثبیت کند.
تحلیل رویاهای بنیادی: نویسندهی این اثر، با استفاده از روان درمانیهای تحلیلی و استخراج فرایند هسته¬ای تغییر در جریان روان درمانی، یک روش تحقیق داستان شناختی کیفی برای تحلیل مجموعه رویاها تهیه کرده است [21]. در حال حاضر، شماری از مجموعه رویاهای فرایندهای روان درمانی یونگی، با استفاده از این روش، در دانشگاه بازل سوئیس در حال تحلیل شدن هستند. بعد از اینکه تحلیل ساختاری مجموعهای از رویاها تکمیل میشود، نتایج با گزارش روان درمانگر دربارهی فرایند درمان مقایسه میشود. این پروژه قصد دارد مجموعهی مکتوبی از موردهای درمانی فراهم کند، تا در درازمدت بتواند این را نشان دهد که بخش ناخودآگاه، در جریان یک درمان تحلیلی، از طریق رویاها باعث ایجاد تغییرات درمانی میشود.
در یک پروژهی تحقیقاتی دیگر، یک طرح مستندسازی، برای مستندسازی نظاممند رویدادهای دارای همزمانی صورت گرفته در روان درمانی، به کار گرفته شده است [22]. این طرح مستندسازی اکنون در انجمن یونگ آلمان توزیع شده است و تحلیلگران شرکت کننده دعوت شدهاند تا رویدادهای مرتبط را مستندسازی کنند تا مجموعهای مکتوب از موردها را فراهم آورند، که موضوع تحلیلهای آینده خواهند بود. این پروژه قصد دارد نظریهای تجربهبنیان از همزمانی در رواندرمانی بنا کند.
در کل، این پروژهها و کوششها قصد دارند نگرش تحقیقاتی بازتری در جامعهی یونگی، و شالودهای مدرک بنیانتر، از مدلهای نظری روانشناسی تحلیلی ایجاد کند.
تداخل منافع
نویسنده، هیچ تداخل منافعی اعلام نکرده است.
نظرات 
برای ثبت نظر باید عضو باشید.
اینجا ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید
وارد سامانه شوید.