درونگرایی(I) یا برونگرایی (E)
چکیده
در همه جوامع دنیا برونگرایی از درونگرایی پذیرفته تر است. والدین ممکن است فرزند درونگرای خود را به خاطر کم حرف بودنش نزد روان شناس ببرند و از این موضوع گلایه مند باشند. در بسیاری از مشاغل پر اهمیت مانند فروش و بازاریابی، برونگراها غالباً بیشتر از درونگرا ها دیده میشوند.
تحقیق، ترجمه، گردآوری و نگارش : حمید رضا ریاضتی
(دانش آموخته دوره تربیت مدرس و تحلیلگر یونگی در روان تحلیل)
همانطور که میدانید سیستم تیپ شناسی MBTI مبتنی بر دایکوتومی (دو قطبی) است. در هر دایکوتومی دو ترجیح متفاوت از یکدیگر وجود دارد که به ترتیب زیر است:
برونگرایی (Extraversion) / درونگرایی (Introversion)
حسی (Sensing) / شهودی (Intuition)
تفکری (Thinking) / احساسی (Feeling)
قضاوتی (Judging) / ادراکی (Perceiving)
در این مقاله به بررسی اولین بعد ترجیحی یعنی درونگرایی و برونگرایی میپردازیم.
درونـــــگرایـــــی و برونـــــگرایـــــی
اولین حرف از کد چهار حرفی تیپ شخصیتی شما در سیستم MBTI مشخص کننده ترجیح درونگرایی یا برونگرایی در شماست. در این سیستم درونگرا ها را با حرف (I) که اولین حرف از کلمه Introvert و برونگراها را با حرف (E) که اولین حرف از کلمه Extravert است نمایش میدهیم.
اشتـــــــــــــــــباه نگیریم!
مدل تیپ شناسی MBTI بر مبنای ترجیحات (preference) است و نه صفات بنابراین بهتر است برای توصیف ترجیحات از مفاهیم آنها استفاده کنیم. اکنون به بررسی مفهوم درونگرایی و برونگرایی میپردازیم.برای توضیح دادن هر ترجیحی ابتدا از شما یک سؤال مهم میپرسیم: شما انرژی ذهنی خود را چگونه کسب میکنید و این انرژی را چگونه صرف میکنید؟ به طور طبیعی توجه و تمرکز شما به سمت دنیای بیرون یعنی مردم و رویدادهای اطرافتان است (برونگرایی) یا به دنیای درون یعنی دنیای افکار، اندیشهها و ایدهها و ...(درونگرایی) زمانیکه از درونگرایی و برونگرایی صحبت میکنیم، درواقع داریم به نگرش (attitude) شما در مواجه با دنیای درون و بیرون اشاره میکنیم. برخی افراد در مواجه به دنیای بیرون به استقبال آن میروند (برونگراها) و برخی هنگام مواجه با دنیای بیرونی از آن فاصله میگیرند. (درونگراها)
اگر هنوز به خوبی متوجه تعاریف درونگرایی و برونگرایی نشدهاید توجه شما را به مطالبی که در ادامه آمده جلب میکنم. به تصویر زیر نگاه کنید و روی آن فکر کنید و سعی کنید آنرا توصیف کنید. در درون ذهن همه ما یک باتری وجود دارد که انجام فعالیتهای روزمره ما نیازمند شارژ بودن این باتری است. باتری ذهنی برونگراها در اتصال به تمام آنچه در دنیای بیرون اتفاق میوفتد و حضور مداوم و مکرر در میان افراد، رویدادها و درگیر بودن با object شارژ میشود. آنها اینکار را بدون صرف هیچ گونه انرژی انجام میدهند و زمانیکه از دنیای بیرونی فاصله میگیرند انرژی خودشان را از دست میدهند. در درونگرایی این فرایند دقیقاً بر عکس است. درونگراها افرادی هستند که باتری ذهنشان در اتصال با خودشان شارژ میشود. آنها برای کسب انرژی احتیاج دارند با خودشان وقت بگذارنند و به همین جهت فعالیتهایی مانند کتاب خواندن، کارهای انفرادی و درگیر شدن با subject برای آنها اهمیت بیشتری دارد.
یونگ میگوید: درونگرایی به طور طبیعی با ذات دچار تردید، واکنشی و گوشه گیری توصیف میشود که مراقب خودش است، او از ابژه دوری میکند و همیشه اندکی حالت تدافعی دارد و در مقابل برونگرایی به طور طبیعی با ذات خوش مشرب، بی پرده و سازگار تعریف میشود که به راحتی با موقعیتهای مختلف کنار میآید، به سرعت وابسته میشود، هرگونه تردید را کنار میزند و اغلب در موقعیتهای ناشناخته با اعتماد به نفسی سبک سرانه، به سمت خطر جذب میشود.
ویژگیهای افراد درونگرا و برونگرا
ویژگیهای افراد برونگرا |
ویژگیهای افراد درونگرا |
به تبادل افکار و احساسات علاقه مند هستند |
به سکوت و تنهایی علاقه مند هستند |
اول عمل میکنند و بعد فکر میکنند |
اول فکر میکنند و بعد عمل میکنند |
توجه و تمرکز آنها به سمت دنیای بیرونی است |
توجه و تمرکزشان به سمت دنیای درونی است |
علاقه مند به تنوع هستند |
دوست دارند روی یک موضوع متمرکز باشند |
با صدای بلند فکر میکنند |
با خودشان و در ذهنشان فکر میکنند |
عملگرا هستند |
ذهنی هستند |
از دید دیگران افرادی زرنگ و اجتماعی هستند |
از نظر دیگران ساکت، محتاط و خونسرد هستند |
کدام یک بهتر است؟ درونگرا یا برونگرا؟
ممکن است برای همه این سؤال پیش بیاید که درونگرایی بهتر است یا برونگرایی؟ واقعیت این است که هیچ کدام به دیگری برتری ندارد. هر دو یک موهبت و هدیه برای فرد است و ما هر دو را در خود داریم. زمانهایی که به معاشرت با افراد میپردازیم، در محل کارمان با مدیر و مشتریهایمان سر و کله میزنیم و یا زمانیکه در جشن تولد دوستان یا خانواده خود مشغول شادی کردن هستیم در واقع در حال بروز یک رفتار برونگرایانه هستیم و زمانهایی که با خودمان خلوت میکنیم و با دنیای درونی خودمان درگیر میشویم در حال بروز یک رفتار درونگرایانه هستیم. به همین دلیل است که نباید به یک نفر بگوییم تو درونگرا هستی! جمله صحیحتر این است که بگوییم " او درونگرایی را ترجیح میدهد "
درونگرا بودن با خجالتی بودن تفاوت دارد
همانطور که در ابتدای متن هم اشاره کردم، ممکن است این تصور اشتباه وجود داشته باشد که فرد درونگرا خجالتی است. اما در واقع اینطور نیست. ممکن است شما درونگرا باشید و اصلاً خجالتی نباشید. شما اعتماد به نفس خوبی دارید و به راحتی با دیگران معاشرت میکنید و حتی میتوانید برای مدتی دیگران را سرگرم کنید. اما چون منبع انرژی شما به دنیای درون متصل است بعد از مدتی که با دیگران وقت میگذرانید خسته میشوید و احتیاح دارید کمی با خودتان تنها باشید. خجالتی بودن هم حالتی است که فرد همیشه نگران مسخره شدن و طرد شدن توسط دیگران است و به همین خاطر از دیگران فاصله میگیرد.
درونگرایی و برونگرایی در دوران کودکی
دو نگرش درونگرایی و برونگرایی غالباً تا شش سالگی در کودکان قابل تشخیص است. بسیاری از کودکان در سالهای اولیه زندگی خود کنجکاوی زیادی برای کشف دنیای پیرامون خود دارند. باید دقت کنیم که این ویژگی آنها با ترجیحات اشتباه گرفته نشود. درونگرایی و برونگرایی هر دو ترجیحات خوب و مفید هستند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. اما عرف متداول جامعه کودکان درونگرا را تحت فشار میگذارد تا بر خلاف ترجیحات ذاتی خود عمل کنند و به طبع والدین نیز چنین انتظاری دارند الخصوص اگر برونگرا نیز باشند. در این مواقع کودکان درونگرا پیامی که میگیرند این است که چیزی در درون وجودشان اشتباه است و باعث تخریب عزت نفس آنها میشود.
غالباً کودکان برونگرا با صدای بلند فکر میکنند و افکار درونی خود را با کلمات و اعمال خود نشان میدهند. به همین خاطر آنها غالباً گنیجه لغات زیادتری را دارند. والدین یک کودک برونگرا میگویند زمانیکه او شروع به صحبت میکند دیگر متوقف نخواهد شد. گاهی کودکان برونگرا حرفهایی میزنند که واقعاً منظورشان نیست و ممکن است باعث رنجش اطرافیان خود شوند اما بهتر است توجه کنیم که آنها در آن لحظه هر چه که به فکرشان خطور کرده بیان کردهاند (بلند بلند فکر میکنند) و ممکن است بعداً پشیمان شوند. برای همین بهتر است قبل از قضاوت از آنها بپرسید: واقعاً منظورت همین بود که گفتی؟
کودکان برونگرا به فعالیتهای دسته جمعی علاقه دارند. آنها دوست ندارند به تنهایی بازی کنند و یا حتی تمایل دارند در هنگام انجام تکالیف کسی همراهشان باشد و کمکشان کند. کودکان درونگرا غالباً قبل از شروع به صحبت یا انجام کاری ترجیح میدهد راجع به آن فکر کنند و جنبههای مختلف آنرا بررسی کنند. آنها در کودکی ممکن است در مواجه با یک محیط غریبه پشت والدین خود قرار بگیرند تا با نگاه کردن به شرایط آنرا بررسی کنند و نسبت به آن اطمینان کسب کنند. در کلاس درس هم درونگرا ها تا زمانیکه ایدهشان تکمیل نشده باشد و حرفهایشان را مرتب نکرده باشند صحبت نمیکنند. بنابراین درک تفاوتهای این دو نگرش برای دبیران و مسئولان آموزشی اهمیت زیادی دارد.
چطور با درونگرا ها و برونگراها کنار بیاییم؟
اساساً ما تیپ شناسی یاد میگیریم تا بتوانیم به طرزی مؤثرتر ارتباط برقرار کنیم و خودمان را بیشتر کشف کنیم. پس مهمترین سؤال بعد از یادگیری این دو ترجیح این است: چطور با یکدیگر تفاهم داشته باشیم؟
در ادامه به بررسی تعدادی راهکار مؤثر میپردازیم:
در ارتباط با درونگرا ها
به نیاز آنها به تنهایی احترام بگذارید
آنها دوست دارند به تنهایی روی مسائل خود کار کنند
قبل از اینکه صحبت کنید افکارتان را بازبینی کنید
برای درک نیازهایشان از آنها سؤال کنید.
آنها را برای معاشرت تحت فشار نگذارید
در ارتباط با برونگراها
از آنها صادقانه تعریف و تمجید کنید
نیاز آنها را به ارتباط به افراد مختلف درک کنید
به صحبتهای آنها گوش کنید تا ایده خود را تکمیل کنند
به آنها بازخورد بدهید و احساسات خود را بیان کنید
با آنها بیرون از خانه وقت بگذرانید
مدل پنج عامل شخصیت یا BIG FIVE
درونگرایی و برونگرایی توسط کارل یونگ وارد ادبیات عامه شد اما باید بدانیم که تنها او و مایرز و بریگز نبودند که از این دو واژه استفاده کردند. در مدل معروف و معتبر پنج عامل بزرگ شخصیت نیز به شاخص برونگرایی پرداخته میشود. اما با این تفاوت که در مدل پنج عاملی، برونگرایی به عنوان یک طیف شناخته میشود و شما هر چه برونگرایی کمتری داشته باشید احتمالاً درونگراتر هستید!
در این مدل برونگرایی را با این شش ویژگی شناسایی میکنند:
• گرم بودن
• اجتماعی بودن
• صراحت و قاطعیت
• جنب و جوش و فعالیت
• هیجانطلبی
• تجربه هیجانهای مثبت
درونگرایی هم انواع مختلفی دارد
در سال ۲۰۱۱، روانشناسان کالج ولزلی به این نتیجه رسیدند که احتمال دارد گونههای مختلفی از شخصیت درونگرایی وجود داشته باشد. از آن جایی که درونگرایی و برونگرایی مقولههای بسیار کلی و وسیعی هستند، این محققان اعلام کردند که تمامی افراد درونگرا یا برونگرا مانند هم رفتار نخواهند کرد. بر اساس نظریه این گروه درونگرایی چهار دسته بندی دارد: درونگرایی اجتماعی، درونگرایی متفکرانه، درونگرایی اضطرابی و درونگرایی محدود کننده. بر اساس این نظریات، یک درونگرای اجتماعی شخصی است که از گذراندن وقت خود در تنهایی یا گروههای کوچک لذت میبرد. درونگرای متفکر شخصی است که به فرو رفتن عمیق در فکر و خودنگری علاقه دارد. درونگرای استرسی یا اضطرابی کسی است که در موقعیتهای اجتماعی بسیار خجالتی، حساس و دستپاچه است. درونگرایی محدود کننده نیز در مورد افرادی رخ میدهد که تمایلی به تجربه هیجان نداشته و به فعالیتهای بسیار یکنواخت و بدور از هیجان و خطر علاقه دارند.
فیزیولوژی چه میگوید؟
تحقیقات متعدی انجام شده است که مغز این دو دسته از افراد را با هم مقایسه کرده و نشان داده که درونگراها فعالیتهای الکتریکی بیشتری در غشای مغزی خود دارند. این خود نشان میدهد چرا این افراد نسبت به تحرکات خارجی کمتر برانگیخته میشوند. همچنین، نشان داده است فعالیت مغز این افراد در قشر جلویی مغز (جایی که تمرکز و توجه اتفاق میافتد) بیشتر است. در قشر جلویی مغز مواردی همچون حفظ کردن، تصمیم گیری، حل مسئله و برنامهریزی اتفاق میافتد. نکتهٔ جالب توجه این بود که به علت جریان زیاد خون در قسمت بروکا (قسمتی که وظیفهٔ ایجاد صحبتکردن را برعهده دارد)، این افراد تمایل زیادی به صحبت کردن با خود دارند. ناگفته نماند که یونگ هم به دلایل فیزیولوژیک مشکوک بود. اما در آن زمان امکانات لازم برای بررسی وجود نداشت.
در آخر توجه شما را به این سخنرانی جالب از خانم سوزان کین، نویسنده کتاب "سکوت قدرت درونگراها" جلب میکنم.
منبع
(What "Introvert" and "Extrovert" Really Mean: ترجمه فارسی)