عقده مادر چیست؟
چکیده
مترجم: آویده خطیبیان
• در شکل دیگری از همین نوع تأثیر، غریزه زنانه کاملاً سرکوب شده یا خشکیده خواهد بود.
• در روی دیگر سکه، عقده مادر در زنان میتواند منجر به بروز افراطی انرژی شور و عشق (اروس) شود که این امر اغلب به ارتباط زنایی با پدر (البته اکثراً بصورت خیالی) میانجامد. فرد دارای انرژی اروس اغراق شده اهمیت غیر عادی برای شخصیت دیگران قائل خواهد بود.
• حسادت به مادر و تلاش مداوم جهت شکست دادن مادر ترجیع بند همیشگی اعمال چنین دختری میشود.
• این سرکوبی ممکن است از طریق دیگری نیز ابراز شود، که در آن زن با مادر خود همانندسازی میکند.
مادر بصورت ابرزنی (که ناآگاهانه مورد ستایش دختر است)، پیشاپیش آن زندگی را که خود دختر میتوانست داشته باشد، به تمامی زیسته است. دختر به بی خود بودن هویت خود قانع گشته و حاضر است با از خودگذشتگی به مادر بچسبد، ولی در عین حال ناخود آگاه و ناخواسته تلاش میکند پشت نقاب وفاداری و ایثار کامل بر مادرش مسلط شود. دختر شخصیتی سایه وار دارد، که آشکارا توسط مادر مکیده و خشکانده شده و میکوشد با دادن مستمر خون خود به مادر زندگی اورا تداوم بخشد.
و سرانجام فرم منفی عقده مادر، که دستمایه داستانها و فیلمهای بسیاری است، ودر آن مقاومت شدید به مادر و هر آنچه نماینده اوست بچشم میخورد.
این مورد، نمونه تمام عیاری از عقده مادر منفی است. شعار این نوع زن این است که ((هر چه میخواهد باشد؛ تنها مثل مادر نباشد!…)) در این موارد کلیه فرایندهای غریزی با مشکلات غیر مترقبهای مواجه میشوند؛ تمایلات جنسی درست عمل نمیکنند، فرزندان ناخواسته هستند، ویا وظایف مادری غیر قابل تحمل بنظر میرسند یا ضروریات و مطالبات زندگی زناشویی با بی صبری و رنجش پاسخ داده میشوند.این نوع دختر میداند چه نمیخواهد ولی معمولاً در انتخاب سرنوشت خود سردرگم است. تمامی غرایز او در مقاومت منفی در برابر مادرش متمرکز شده و در نتیجه در پایه ریزی و بنای زندگی خودش کاربردی ندارند.
همانطور که می دانیم، تنها در صورتی میتوان واقعاً بر یک عقده فائق آمد که آن را کاملاً و به تمامی زندگی کرد. بعبارت دیگر چنانچه قرار باشد شخصیت رشد یافته و عمیقی بیابیم باید آنچه را که در نتیجه عقدههایمان از آن فاصله میگرفتیم، به تمامی و با کلیه تفالهها و پس ماندههایش به سمت خود جذب کرده و بیاشامیم. این زن گویی زندگی در دنیا را در حالی که به پشت سرش مینگرد، آغاز کرده است، درست مثل همسر لوط پیامبر که به پشت سرش نگریست و تبدیل به نمک شد. او متوجه نیست در تمام زمانهایی که دنیا و زندگی مانند رؤیا از مقابل چشم او عبور میکند، سرچشمه همه تصورات آزاردهنده، ناامیدیها و آزردگیهاتنها ناشی از این حقیقت است که او نمیتواند برای یکبار هم که شده مستقیم پیش روی خود را بنگرد. شیوه ناخودآگاه بازخورد او نسبت به واقعیت موجب میشود زندگیش تحت تسلط همان مسایلی قرار بگیرد که بیشترین جنگها را در مقابلشان انجام داده است، لیکن چنانچه رویش را به سمت صحیح بگرداند برای نخستین بار قادر خواهد بود، در پرتو پختگی و بلوغ دنیای راستین را ببیند که با رنگهای دلربا و عجایب افسونگرانه جوانی و گاه کودکی زینت یافته است. این بصیرتی است که منجر به شناخت و کشف حقیقت میشود، یعنی همان شرط لازم و ضروری برای خودآگاهی. بخشی از زندگی او از دست رفته، ولی معنا و مفهوم زندگیش حفظ خواهد شد.
عقدهها با درون فکنی ها (گزینش ناخودآگاه عقاید یا نگرش دیگران)، در یک موضوع اساسی متفاوتند. طبق نظر یونگ، هر عقده در هسته مرکزی خود دارای یک آرکتایپ است. عقدهها عقاید احساسی محوری هستند که در طی سالها اطراف آرکتایپ گرد میآیند مانند عقده مادر و پدر. هنگامی که عقده تقویت شده و رفته رفته بزرگ شود، بلااستثنا با تاثیراتی همراه خواهد بود. بنابراین عقده مادر تنها ناشی از تجربیاتی از مادر شخصی نیست بلکه الگوهای جهانی مادر هم که در روان اثرگذارند در تشکیل آن موثرند.