دوشنبهها
ساعت 19 تا 21
شروع از 16 مهر ماه
مدرس: سلمان گودرزی
دبیر و دانشآموخته رشته ادبیات، دانشآموخته روانشناسی تحلیلی
و محمد مهدی کهربی
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی دربارهی مثنوی معنوی اینچنین مینویسد:
محال است که شما یک صفحه از مثنوی را، برای نمونه، ده بار بخوانید و هر بار در نظر شما جلوهای دیگر نداشته باشد.کتابی که نه آغازِ آن به شیوه دیگر کتابها است و نه پایان آن. جای دیگری نوشته بودم انس و الفت باادب عرفانی، اگر به حقیقت برای کسی حاصل شود، مثنوی را «به لحاظ صورت و فُرم نیز قویترین اثر زبان فارسی به شمار خواهد آورد.» نه اینکه بگوید معانیِ بسیار خوبی است اما در شیوهی بیان یا صورت، دارای ضعف و نقص است…
وقتی از درون این منظومه بنگرید، ضعیفترین و ناهنجارترین ابیاتِ مثنوی مولوی هماهنگترین سخنانی است که میتوان در زبان فارسی جستجو کرد. این سخن مرا کسانی که از فرم و صورتی درکی ایستا داشته باشند، از مقولهی شطحیات صوفیه تلقّی خواهند کرد؛ اما اگر کسی به این نکته رسیده باشد در آنجا پست و بلندی احساس نمیکند. همهجا زیبایی است و همهجا صورتها در کمالِ جمالاند. با این تفاوت که ما میتوانیم بگوییم که گاه از بعضی ابیات یا پارهها به دلایل خاصی که به نیازهای روحی ما وابسته است لذت بیشتری میبریم و آن بخشها جمال خود را به ما بیشتر مینمایانند…
اما لحظههایی هم خواهید داشت که ساعتها مستِ ابیاتی از مثنوی معنوی شوید که در حالاتِ عادی از درک جمالشناسی آن ابیات عاجز بودهاید. در این قلمروِ جمالشناسی، معانی نواند و صورتها نواند و از عادات زبانی و لذتهای حاصل از شناخت سنتهای ادبی یاری گرفته نمیشود، به گفتهی مولانا
قاصر از معنیّ نو، لفظ کهن.