روان تحلیل / مطالب / روانشناسی تحلیلی یونگ / یونگ بلاگ

یی چینگ (49) : شش خطی - شماره 40

1398/04/25

چکیده
مانه‌هاى تغییر ناگهانى از اهمیت زیادى برخوردارند.‌‌ همان‌طور که باران تنش جوى را کم کرده، تمامى غنچه‌ها را مى‌شکفاند، زمان رهایی از فشار طاقت‌فرسا تأثیرى آزادکننده و انگیخته بر زندگى دارد. به هرحال یک چیز مهم است: در چنین زمانى نباید پیروزیمان را به صیغه مبالغه شرح کنیم. موقعیت به گونه‌اى‌ست که نباید بیش از حد لزوم آن را به جلو راند. همین که رهایی حاصل گشت، هرچه زود‌تر و بهتر به نظم عادى زندگى بازگشتن خوش‌اقبالى به همراه دارد. اگر مسائلى باقى مانده که می‌بایست مورد بررسى قرار گیرد باید با سرعت هرچه بیشتر انجام گیرد، پس بدین ترتیب جاروکشى مفصلى انجام شده و هیچ تأخیرى رخ نخواهد داد.

 

 

نوشته : ش.پ

هسیه – رهایى
شش‌خطى بالایى چه‌ان برانگیختن، تندر
شش‌خطى پائینى که‌ان وحشتناک، آب

در اینجا حرکت از فضاى خطر خارج مى‌شود. مانع از میان برداشته شده و مشکلات حل شده‌اند.

 

رهایی هنوز به دست نیامده است؛ درست در آغازینه آن است، و شش‌خطى نمایشگر مراحل گونه‌گون آن است.

 

 

داورى

رهایی. جنوب غربى مطلوب است

اگر دیگر چیزى در جایی براى بایستى رفتن وجود ندارد، 

بازگشت خوش‌اقبالى به همراه مى‌آورد. 

اگر هنوز چیزى در جایی براى بایستى رفتن وجود دارد، 

شتاب باعث خوش‌اقبالى مى شود.

 

 

 

این در ارتباط با زمانى‌ست که تنش‌ها و پیچیدگى‌ها رو به ساده‌تر شدن دارند. در چنین زمان‌هایى ما بایستى راه‌مان را هرچه زود‌تر و بهتر به حالت عادى برگردانیم؛ این است معناى «جنوب غربى». زمانه‌هاى تغییر ناگهانى از اهمیت زیادى برخوردارند.‌‌ همان‌طور که باران تنش جوى را کم کرده، تمامى غنچه‌ها را مى‌شکفاند، زمان رهایی از فشار طاقت‌فرسا تأثیرى آزادکننده و انگیخته بر زندگى دارد. به هرحال یک چیز مهم است: در چنین زمانى نباید پیروزیمان را به صیغه مبالغه شرح کنیم. موقعیت به گونه‌اى‌ست که نباید بیش از حد لزوم آن را به جلو راند. همین که رهایی حاصل گشت، هرچه زود‌تر و بهتر به نظم عادى زندگى بازگشتن خوش‌اقبالى به همراه دارد. اگر مسائلى باقى مانده که می‌بایست مورد بررسى قرار گیرد باید با سرعت هرچه بیشتر انجام گیرد، پس بدین ترتیب جاروکشى مفصلى انجام شده و هیچ تأخیرى رخ نخواهد داد. 

 

 

انگاره

تندر و باران به نظم‌اند: 

این انگاره رهایی‌ست. از این قرار انسان بر‌تر اشتباهات را مى‌بخشد 

و جرم‌ها را عفو مى‌کند. 

 

 

رعد و برق باعث پاکیزگى هوا مى‌شود؛ انسان بر‌تر در هنگامى که درباره گناهان و جرم‌هاى انسان که باعث تنش مى‌شوند قضاوت مى‌کند رفتارى تندرواره دارد. او در عین شفافیت رهایی را به همراه مى‌آورد. با این وجود هنگامى که نقص‌ها در معرض نور قرار مى‌گیرند او بر آن‌ها تأکیدى ندارد؛ او همانند تندر به سادگى از فراز اشتباهات، و گناهان غیر عمدى مى‌گذرد و به پایانه مى‌رسد. گناهان غیر عمدى را همانند آب که همه چیز را مى‌شوید، مى‌بخشد. 

 

خط‌ها

شش در آغاز یعنى: 

بدون سرزنش. 

  

در هماهنگى با موقعیت، تنها نیازمند چند واژه‌ایم. مزاحمت تمام شده، رهایی آمده است. شخص در صلح و سکون نگهش مى‌دارد. هنگامى که مشکلات غلبه دارند این بهترین کار قابل انجام است. 

 

 

نه در خط دوم یعنى: 

شخص سه روباه را در دشت مى‌کشد

و یک تیر زردرنگ دریافت مى‌کند. 

پشتکار باعث خوش‌اقبالى‌ست. 

 

این انگاره از شکار گرفته شده است. شکارچى سه روباه زیرک را مى‌گیرد و یک تیر زردرنگ به عنوان پاداش دریافت مى‌کند. مشکلات زندگى اجتماعى همانند روباه‌هانى هستند که مى‌کوشند از طریق چاپلوسى بر فرمانروا تأثیر بگذارند. پیش از آنکه رهایی بتواند وجود داشته باشد باید از شر آن‌ها راحت شد. اما کوشش در حذف آن‌ها نباید با سلاح غلط انجام بگیرد. رنگ زرد اشاره به اندازه و میانگین دارد در جریان حمله به دشمن، تیر نمایشگر خط مسقتیم است. اگر شخص خود را با تمام قلبش وقف رهانیدن کرده است، به دلیل ارزش‌هاى اخلاقى خود داراى آن‌چنان گستره‌اى از نیروى باطنى مى‌شود که همانند سلاحى علیه هرچیز غلط و پست به کار مى‌افتد. 

 

 

شش در خط سوم یعنى: 

اگر شخصى بار سنگینى را روى دوش خود حمل کند

و در‌‌ همان حال سوار کالسکه باشد، 

راهزنان را به سوى خود جلب مى‌کند. 

پشتکار باعث حقارت مى‌شود. 

  

 

این نمایشگر انسانى‌ست که از شرایط ندارى به راحتى و آزادى خواستن رسیده است. اگر اکنون، در مقام یک نوکیسه بکوشد راحت و آسایشش را که مناسب طبیعت او نیست به رخ بکشد، بى‌شک دزدان را به خود جلب خواهد کرد. اگر به این رفتار ادامه دهد به طور قطع وقار خود را از دست مى‌دهد. کنفسیوس در این‌باره مى‌گوید: حمل کردن یک بار سنگین بر دوش، حرفه انسان معمولى‌ست؛ کالسکه ابزار مورد استفاده مرد طبقه بالاست. اکنون هنگامى که یک انسان معمولى قیافه یک انسان از گروه بالا را به خود بگیرد، دزدان را علیه خود تحریک مى‌کند. اگر شخصى نسبت به بالادست‌ها گستاخ باشد و نسبت به زیردستان سختگیرى کند، دزدان طرح حمله به او را خواهند ریخت. بى‌احتیاطى در نگه داشتن چیز‌ها باعث تشویق دزدان به دزدى مى‌شود. استفاده از زینت‌آلات وسوسه‌برانگیز به وسیله یک دوشیزه، جلب‌کننده اغواگرانى‌ست که عفت او را لکه‌دار خواهند کرد. 

 

نه در خط چهارم یعنى: 

خودت را از شر پنجه بزرگ برهان. 

سپس همراه مى‌آید، 

و او کسى‌ست قابل اعتماد.

 

 

در زمان‌هاى رکود پیش مى‌آید که مردم فرودست خود را به انسان بر‌تر مى‌چسبانند، و در جریان عادات روزانه بسیار به او نزدیک مى‌شوند، درست همانند پنجه که به پا متصل است و راه رفتن را آسان مى‌کند. اما هنگامى که زمان رهایی نزدیک مى‌شود، با توجه به کارى که باید انجام شود، انسان باید خود را از اقبال آشنایى با کسانى که ارتباط درونى با آن‌ها ندارد آزاد کند. چون در غیر این صورت دوستانى که نظرگاه‌هاى او را دارند و همانانى هستند که حقیقتاً مى‌توان به آن‌ها تکیه کرد و به اتفاق کارى انجام داد، اعتماد خود را به او از دست داده و از او «کنسر» مى‌کشند. 

 

 

شش در خط پنجم یعنى: 

اگر فقط انسان بر‌تر بتواند خود را برهاند، باعث خوش‌اقبالى مى‌شود. 

از این قرار مى تواند به انسان‌هاى حقیر ثابت کند که صادق است. 

  

 

زمان‌هاى رهایی طلب ثبات درونى مى‌کنند. انسان‌هاى پست را نمى‌توان با منع کردن یا هر جبر خارجى مهار کرد. اگر شخص مایل است از شر آن‌ها راحت شود، در آغاز باید در ذهن خود از آن‌ها جدا شود؛ بعد آن‌ها خود خواهند دید که او جدى‌ست و دست از او بر خواهند داشت. 

 

 

شش در خط بالا یعنى: 

شاهزاده از روى دیوار بلند به باز تیر مى‌اندازد. 

او را مى‌کشد. همه چیز در خدمت آینده است. 

  

 

باز در بالاى دیوار بلند نمایشگر یک موجود پست قوى در یک موقعیت والاست که مانع رهایی مى‌شود. او در برابر نیروى انفاذ درونى مقاومت مى‌کند، چرا که او در حیله‌گرى‌اش سختکوش است. او باید با قدرت و به زور پس رانده شود، و این طلب میانگین‌هاى ویژه‌اى مى‌کند. کنفسیوس درباره این خط مى‌گوید: باز هدف شکار است؛ تیر و کمان ابزار و میانگین‌ها هستند. تیرانداز خوب انسان است (که باید بهترین استفاده را از ابزار در انتهاى کار به دست دهد). انسان بر‌تر در شخصیت خود حامل میانگین‌هاست. او زمان خود را محاسبه کرده و بعد عمل مى‌کند. پس چرا کار‌ها خوب به کرده نیایند؟ او عمل مى‌کند و آزاد است. از این قرار تمامى کارى که باید بکند جلو رفتن و گرفتن شکار است. این طورى‌ست که یک انسان پس از آماده کردن ابزار‌هایش دست به عمل مى‌زند.

 

 

 

با کلیک روی هر کدام از اعداد زیر می توانید توضیحات مربوط به آن شش خطی را مطالعه کنید :

08 07 06 05 04 03 02  01
16
15 14 13 12 11 10  09 
24 23 22 21 20 19 18 17
32 31 30 29 28 27 26 25
40 39 38 37 36 35 34 33
48 47 46 45 44 43 42 41
56 55 54 53 52 51 50 49
64 63 62 61 60 59 58 57